آنرا که بر زبان صفت روی او رود
در هر سخن ز خود رود اما نکر رود
تا عود جان نسوخت به چشمم وطن نساخت
آری پری به خانه مردم بر رود
مرگ خیال عارض او بگذرد به چشم
آن لحظه آب دولت عاشق بجو رود
منشین چو خال بر لب شیرینش ای مگس
نرسم ز لطف پای تو آنجا فرو رود
عمری بیاد رفته همان به که بی لبش
همچون حباب در برجام و سبو رود
کحل الجواهر از نظر افتد مرا چو اشک
در چشم درفشان اگر آن خاک کر رود
سیل سرشک برد بکویت کمال را
هر جا رود گدای تو با آبرو رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق و تأثیر محبت و عشق بر زندگی میپردازد. او از زیباییها و دردهای ناشی از عشق صحبت میکند و نشان میدهد که چگونه این احساسات میتوانند زندگی را تحت تأثیر قرار دهند. همچنین، شاعر به مفهوم گذر زمان و آرزوی رسیدن به معشوق اشاره میکند و از تجربیات ناشی از جدایی و longing مینویسد. در نهایت، مضمون شعر به عشق و مصائب آن و تأثیرش بر دل و جان انسان اشاره دارد.
هوش مصنوعی: آن کسی که وصف او بر زبان میآید و در هر کلامی از خود صحبت میکند، در واقع نمیتواند به حقیقت خود اشاره کند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانم نسوخته، نتوانستهام به وطنم عادت کنم. بله، پری به خانه مردم میآید.
هوش مصنوعی: مرگ خیال او از بین میرود و در آن لحظه، عشق مانند آبی زلال در جریان میشود.
هوش مصنوعی: ای مگس، چرا به این نقطه تکیه میکنی؟ من نمیتوانم به خاطر مهربانیات به جایی برسم که پای تو در آنجا غوطهور شود.
هوش مصنوعی: زندگیای که به یاد رفته، بهتر است که بیلبی مثل حباب در جوی و سبو سپری شود.
هوش مصنوعی: چشمم که به جواهر میافتد، مانند اشکی است که در چشم میسوزد؛ اگر آن خاک، به دور دست برود.
هوش مصنوعی: اشکهای ندامت و غم به هر جا که برود، نشاندهنده کمال و خوبی تو خواهند بود. هر کسی که در پی تو باشد، با عزت و احترام حرکت خواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.