گنجور

 
کمال خجندی

از کویت بفردوس اعلی دری است

نثار در تست هرجا سری است

تو رضوان نوشین لبی و شراب

ز دست تو هر قطره ای کوثری است

تو از رحمتی آبت و بند زلف

ز طاوس بر روی آیت پری است

مرو همچو بیانی از پیش چشم

درین گوشه بنشین که خوش منظری است

ز دودم بپرهیز کز سوز عشق

بهر عضو من آتش دیگری است

کجا ملک حسن تو باید شکست

که هر سر ز دل ها نرا لشکری است

عجب آتش است آتش دل کمال

که دوزخ ازین شعله خاکستری است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حکیم نزاری

که گویند نقدینۀ دیگری است

ولی بام این خانه را هم دری است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
شیخ بهایی

مپندار کز بهر بازیگری است

سراپرده ای این چنین سرسری است

آذر بیگدلی

بهر بیتی از آن ز بستان دری است

تر و تازه چون گلستان دفتری است

یغمای جندقی

نه آخر از امروز پس محشری است

به پاداش هر نیک و بد داوری است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه