دل صفه خال تو با زلف گفت
دانه در در شب تاریک سفت
سرو قدت راست چمن سرو راست
کس سخن راست نیارد نهفت
تا نرود گرد به هر دیده حیف
دیده درت آب زد آنگه برفت
ناله من خواب شبت برد و آه
چون نکنم ناله که چشمم نخفت
بیدق خال تو نرانده هنوز
طره کج باز دو رخ برد مفت
ای دل اگر سروریت آرزوست
چون سر زلفش به قدمها بیفت
هر که شنید از سخنان کمال
سلمه الله و أبقاه گفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دیدنش از دیده نباید نهفت
کوری آنکس که بدیده نگفت
روی به کاؤس کی آورد و گفت
تا شود آن ماه بخورشید جفت
حال دل زار جوان را بگفت
هر چه به دل بود مر او را نهفت
سر فنا را کس ازو به نگفت
در بقا را کس ازو به نسفت
تخت زد از حجله دلارای خفت
شکل دو طاق آمده یکجای جفت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.