کنایت ها به آب خضر گفته
دهانش پیش لب امّا نهفته
مگر گلزار رخسار تو رنگی ست
کزین سان سرخی رویت شکفته
چه محرابی ست طاق ابروانت
که در هر گوشه اش مستی ست خفته
صبا را آستان روبی مفرمای
به مژگان باید آن درگاه رُفته
خیالی در سخن دُر سفت و آن شوخ
نمی گیرد به گوش دُرهای سفته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل سوری بماه اندر شکفته
بر او بر کژدم جرّاره خفته
دو لب چون دانۀ نارست لیکن
بنوک سوزن اندیشه سفته
نکوروئی که از فردوس حورا
[...]
چو جامه چاک زد ماه دو هفته
پدید آورد نسرین شکفته
بعارض هست چون ماه دو هفته
بگرد او گل سوری شکفته
دو زاغ اندر دو سوی ماه خفته
گلی هر یک بچنگ اندر گرفته
دهان چون حلقه مرجان سفته
[...]
در آبی نرگسی دیدم شکفته
چو آبی خفته وز او آب خفته
بمطبخ بود مأواگه گرفته
نبودی گوشتی از وی نهفته
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.