هردم به صورتی یار دیدار مینماید
گه نور میفروزد گه نار مینماید
آیینه صدهزار است لیکن جمال جانان
در هر یکی به نوعی دیدار مینماید
با وعدهای ز وصلش قانع مباش هرچند
زو اندک التفاتی بسیار مینماید
قطع طریق معنی آسان رهیست ای دل
لیکن بر اهل صورت دشوار مینماید
گر عاقلی خیالی غافل مرو در این ره
زیرا که این بیابان خونخوار مینماید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه یار هرکسی را رخسار مینماید
نه هر حقیر دل را دیدار مینماید
در آرزوی رویش در خاک خفت و خون خور
کان ماهروی رخ را دشوار مینماید
بر چار سوی دعوی از بینیازی خود
[...]
نی دیده هر دلی را دیدار مینماید
نی هر خسیس را شه رخسار مینماید
الا حقیر ما را الا خسیس ما را
کز خار میرهاند گلزار مینماید
دود سیاه ما را در نور میکشاند
[...]
آن چشم اگرچه خود را بیمار مینماید
غافل مشو ز مکرش عیّار مینماید
دزدیدن تبسم پیداست از لب او
آبی که در عقیق است ناچار مینماید
دشواریی ندارد راه فنا ولیکن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.