گنجور

 
 
 
رباعی شمارهٔ ۱۳۶ به خوانش داوود ملک زاده
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
خواجه عبدالله انصاری

دی کز تو گذشت هیچ از آن یاد مکن

فردا که نیامده است فریاد مکن

بر رفته و ناآمده بنیاد منه

حالی خوش باش عمر بر باد مکن

ازرقی هروی

ناشاد مرا ، ای بت نوشاد ، مکن

از داد خدا بترس و بیداد مکن

نیکویی کن مرا به بد یاد مکن

مر خصم مرا از غم من شاد مکن

سنایی

گر شاد نخواهی این دلم شاد مکن

ور یاد نیایدت ز من یاد مکن

لیکن به وفا بر تو که این خسته دلم

از بند غم عشق خود آزاد مکن

اهلی شیرازی

ساقی قدحی ببخش و بیداد مکن

قطع نظر از عاشق ناشاد مکن

جام همه چون صراحی از فیض تو پر

ما را به تواضع تهی یاد مکن

شیخ بهایی

دی کز تو گذشت هیچ از او یاد مکن

فردا که نیامده است، فریاد مکن

بر رفته و بر نامانده بنیاد مکن

حالی دریاب و عمر بر باد مکن

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شیخ بهایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه