گنجور

 
 
 
خواجه عبدالله انصاری

دی کز تو گذشت هیچ از آن یاد مکن

فردا که نیامده است فریاد مکن

بر رفته و ناآمده بنیاد منه

حالی خوش باش عمر بر باد مکن

ازرقی هروی

ناشاد مرا ، ای بت نوشاد ، مکن

از داد خدا بترس و بیداد مکن

نیکویی کن مرا به بد یاد مکن

مر خصم مرا از غم من شاد مکن

خیام

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن

فردا که نیامده‌ست فریاد مکن

بر نامده و گذشته بنیاد مکن

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

سنایی

گر شاد نخواهی این دلم شاد مکن

ور یاد نیایدت ز من یاد مکن

لیکن به وفا بر تو که این خسته دلم

از بند غم عشق خود آزاد مکن

شیخ بهایی

دی کز تو گذشت هیچ از او یاد مکن

فردا که نیامده است، فریاد مکن

بر رفته و بر نامانده بنیاد مکن

حالی دریاب و عمر بر باد مکن

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شیخ بهایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه