گنجور

 
خالد نقشبندی

یا خیالت را بگو تا رو بگردانَد ز من

چون به بستر آرزوی خواب باشد بی‌توم

یا بیاسایم دمی با وی، فرو میرد مگر

آتش افروخته در استخوان پهلوم

من بدان سانم ز هجر تو که دانستی، ولی

بازگشتی هست مر وصل ترا ای مه روم؟

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode