بحمدالله که از اقبال و بخت خسرو ثانی
در درج مروت، اختر برج جهانبانی
چراغ دودمان شیر شیران، شاه گردون جاه
حسن بیگ آنگه زیبد نور چشم عالمش خوانی
ز آزاری که عالم از غمش بودند در ماتم
به اندک مدتی صحت بیافت از فضل یزدانی
سزد از شکر این نعمت اگر کروبیان هر دم
به سجده سر فرو آرند چون افراد انسانی
ز تشخیص شفایش خسرو ثانی چنان شد شاد
که یعقوب پیمبر از وصال ماه کنعانی
تن و جان من و صد همچو من بادا فدای او
وجودش عافیت بخش است بهر قاصی و دانی
نه تنها من از یمن همتش گشتم خلاص از غم
کزو شاداب گردد خار و گل چون ابر نیسانی
من مسکین اگر قربان او گشتم عجب نبود
که اسمعیل را حق آفرید از بهر قربانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟
ایا خوشتر ز جان ودل همه رنج دل و جانی
برنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی
شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری
تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟
اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد
[...]
نگارا ماه گردونی سوارا سرو بستانی
دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی
اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه گردونی
وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی
به آن زلفین شورانگیز مشک اندوده زنجیری
[...]
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی
دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی
فرو شد آفتاب دین برآمد روز بیدینان
[...]
زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی
بعون تو مسلم شد زهر آفت مسلمانی
غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید بچشم اندر
ترا جاه فریدونی، ترا ملک سلیمانی؟
نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.