داد از این گردون دون، فریاد ازین
نیست جز مردان حق را در کمین
بحر احسان، کوه عرفان، کان جود
فخر دوران، ناصب اعلام دین
میرعثمان آنکه رای روشنش
بود نظم ملک را حیل المتین
گشت جانش تیر قدرت را هدف
باد بر وی رحمت از جان آفرین
ماه ذی الحجه بد بیست و یکم
رخش همت کرد در یکشنبه زین
رخت بیرون برد از این دنیای دون
خیمه برافراشت در خلد برین
شد ز صهبای شهادت جرعه نوش
گشت با همنام پیشینش قرین
خاک بر فرق فقیران کرد و رفت
خاطر خوشنود عالم شد حزین
بسکه گرد غم بجنبید از جهان
کس نداند آسمان را از زمین
زاریش را شب همه شب تا سحر
دیده ها بگشاده چرخ هشتمین
از پی تاریخ سالش گفت دل
باد صد باره به مرگش آفرین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهی مردان حق و فضایل آنان نوشته شده است، به ویژه میراعثمان که شخصیت مهمی در تاریخ دین و سیاست به شمار میآید. او به عنوان فردی با رای روشن و درخشان توصیف شده که تلاشهایش در نظم و اداره کشور مؤثر بوده است. تاریخچهی وفات او در بیست و یکم ذی الحجه بیان شده و به شهادت و روح بزرگ او اشاره دارد. همچنین، احساس غم و اندوهی که از فقدان او در جهان به جا مانده، و تاثیرات عمیق و ماندگار او بر جامعه و دین مورد تأکید قرار گرفته است. در نهایت، متن به یاد و خاطرهی این شخصیت والامقام ادای احترام میکند.
هوش مصنوعی: از این دنیا و شرایط نادرست آن، شکایت میکنم. فریاد میزنم که تنها مردان حق هستند که در این اوضاع سخت در کمین نشستهاند.
هوش مصنوعی: دریای خوبیها و بزرگواری، کوه دانش و معرفت، معدن generosity و بخشش در بین همه روزگارها، شخصیتی است که پرچم دین را بر افراشته است.
هوش مصنوعی: میرعثمان که با عقل و خردش به روشنی مینگرد، جانشینی قدرتمند برای اداره کشور است.
هوش مصنوعی: روح او مانند تیری است که قدرت را هدف قرار داده و رحمت خداوند بر او نازل میشود.
هوش مصنوعی: در بیست و یکم ماه ذی الحجه، ماه به زیبایی درخشید و در روز یکشنبه، تلاش و ارادهام را به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی: او زندگی خود را از این دنیای ناچیز بیرون برد و در بهشت خیمهای بنا کرد.
هوش مصنوعی: از شراب شهادت نوشید و با نام قبلی خود همنام شد.
هوش مصنوعی: غبار بر سر فقیران نشاند و رفت، دل علماء شاد شد. حزین.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت غم و اندوه، دیگر کسی نمیتواند تفاوتی بین آسمان و زمین قائل شود.
هوش مصنوعی: در دل شب، زاری و ناله او را تا صبح میشنوم؛ چشمانم به دوردستها دوخته شده است، گویی که آسمان هشتم را مینگرم.
هوش مصنوعی: دل بادم جانماز میگسترد و بارها به مرگ او آفرین میگوید، در پی تاریخ سالش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر درم داری، گزند آرد بدین
بفگن او را گرم و درویشی گزین
حکمتی بشنو به فضل ای مستعین
پاک چون ماء معین از بومعین
چون بهشتت کی شود پر نور دل
تا درو ناید ز حکمت حور عین؟
دل به حورالعین حکمت کی رسد
[...]
دین روز ای روی تو آگفت دین
می خور و شادی کن و خرم نشین
با می و می خوردن دین را چه کار
می خور و می نوش و قوی دار دین
هر گنهی کز می حاصل شود
[...]
آفتاب شرع و دریای یقین
نور عالم رحمة للعالمین
بود شاهی در زمانی پیش ازین
ملک دنیا بودش و هم ملک دین
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.