چو در گره فکنی آن کمند پرچین را
چو تاب طرّه به هم برزنی همه چین را
به انتظار خیال تو هر شبی تا روز
گشوده ام در مقصوره ی جهان بین را
کجا تو صید من خسته دل شوی هیهات
مگس چگونه تواند گرفت شاهین را
چو روی دوست بود گو بهار و لاله مروی
چه حاجت است به گل بزم ویس و رامین را
غنیمتی شمرید ای برادران عزیز
به بوی یوسف گمگشته ابن یامین را
به شعله ی دم آتشفشان ، بر افروزم
چراغ مجلس ناهید و شمع پروین را
اگر ز غصّه بمیرند بلبلان چمن
چه غم شقایق سیراب و برگ نسرین را
به حال زار جگر خستگان بازاری
چه التفات بود حضرت سلاطین را
روا مدار که سلطان ندیده هیچ گناه
ز خیل خانه براند گدای مسکین را
مرا به تیغ چه حاجت که جان برافشانم
گهی که بنگرم آن ساعد نگارین را
چرا ملامت خواجو کنی که چون فرهاد
به پای دوست در افکند جان شیرین را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و غمگین پرداخته و به زیباییهای عشق و درد فراق میپردازد. شاعر با تمثیلهایی چون کمند و صید، به سختیهای بیتابی در انتظار محبوب اشاره میکند. او به زیبایی چهره دوست اشاره کرده و میگوید که بهار و لاله در حضور او اهمیتی ندارند. شاعر برادران خود را به قدرشناسی از یوسف گمگشته دعوت کرده و بر اهمیت عشق و زیبایی تأکید میکند. او از حال دل خستهگان و بیتفاوتی سلاطین نسبت به آنها سخن میگوید و در نهایت به ملامت دیگران نسبت به خود اشاره کرده و خود را به دست تقدیر میسپارد. این اشعار نمایانگر عمق احساسات و غمهای ناشی از عشق و فراق هستند.
هوش مصنوعی: وقتی که بندهای پیچیده و ظریف را میگشایی، مانند اینکه موی زیبایی را به هم بریزی، همهچیز به هم میریزد.
هوش مصنوعی: هر شب تا روز، به امید رویای تو، چشم انتظار هستم و در دنیای خودم را باز کردهام.
هوش مصنوعی: چطور ممکن است تو که دلbroken هستی، مرا شکار کنی؟ به هیچ وجه! یک مگس چگونه میتواند بر شاهین مسلط شود؟
هوش مصنوعی: وقتی چهره محبوب در برابر توست، دیگر نیاز به زیبایی باغ و گلهای بهاری ندارید؛ چه نیازی به گلهاست وقتی که دلنشینی وصال ویس و رامین را تجربه میکنید؟
هوش مصنوعی: ای برادران عزیز، این فرصت را غنیمت شمارید و از بوی خوش یوسف گمشده، فرزند یعقوب لذت ببرید.
هوش مصنوعی: من با آتش آتشفشان، چراغی برای مجلس ناهید و شمعی برای پروین روشن میکنم.
هوش مصنوعی: اگر بلبلان به خاطر غم و اندوه بمیرند، چه اهمیتی دارد که شقایقها آب گرفته و نسرینها سبز باشند؟
هوش مصنوعی: حال و روز دلشکستهها و کسانی که در رنج و غم به سر میبرند، برای سلاطین چه اهمیتی دارد؟
هوش مصنوعی: اجازه نده که سلطان بدون اطلاع از وضعیت افراد، کسی را از جمع خود طرد کند. گدایی که بینوا و دردمند است را نباید به راحتی از جمع دور کرد.
هوش مصنوعی: نیازی به تیغ و قاتل ندارم که جانم را فدای چیزی کنم، وقتی که گاهی به آن بازوی زیبا و دلربا نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: چرا خواجو را سرزنش میکنی در حالی که او مانند فرهاد جان شیرینش را برای عشق میگذارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نمی کنی نظری بیدلان غمگین را
همی کشی به جفا عاشقان مسکین را
صبا حکایت زلفت به هر که شهر بگفت
دگر مجال مده مردم سخن چین را
ای به طرف گلستان نشانده نرگس مست
[...]
به بارگاه سلیمان که عرضه میدارد
که نیست مسکن معلوم مور مسکین را
من غریب چو شاهین چشم بسته و باز
مربیای نه که گوید به پیش شاه این را
بگوی ناصر اگر گشتهای بزرگ امید
[...]
به دوش برمفکن آن دو زلف مشکین را
مکش به تیغ جفا عاشقان مسکین را
چه باشد ار به شب وصل شاد گردانی
ز لطف خاطر، بیچارگان غمگین را
ز غبن عنبر سارا چو موم بگدازد
[...]
برون خرام و قدم نه رکاب زرین را
نگارخانه ی چین ساز خانه ی زین را
بپابوس تو دست از وجود خود شستم
نثار، جوهر جانست ساق سیمین را
چو طوطیم هوس شکرست، با تو که گفت
[...]
بلا نتیجه بود، عیشهای نوشین را
نسب به خنده رسد، گریه های خونین را
ز غفلت تو جهان گشته جای آسایش
نموده خواب گران نرم سنگ بالین را
تراست عیش گوارا، چو خاکسار شوی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.