رخت خورشید را یات جمالست
خطت تفسیر آیات کمالست
هلال ارزانک هر مه بدر گردد
چرا پیوسته ابرویت هلالست
خیالت بسکه می آید بچشمم
اگر خوابم بچشم آید خیالست
چو داند حال او کز تشنگی مرد
کسی کو بر لب آب زلالست
بگو ای باغبان با باد شبگیر
که بلبل در قفس بی پرّ و بالست
نسیم نافه یا بوی عبیرست
شمیم روضه یا باد شمالست
مقیم ار بنگری در عالم جان
میان لیلی و مجنون وصالست
اگر در عالم صورت فراقست
بمعنی با تو ما را اتصّالست
چرا وصل تو بر خواجو حرامست
نه آخر خون مسکینان حلالست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به جان من که خون تو حلالست
که جانت بر بسی جانها وبالست
اگر در حیز گیتی کمالست
ز آثار کمالالدین خالست
جهان محمدت محمود صدری
که بر مسند جهانی از رجالست
کمالی یافت عالم زو که با او
[...]
به یاران بانگ بر زد کاین چه حالست
غلط میکرد خود را کاین خیالست
اگرچه شعر در حد کمالست
چو نیکو بنگری حیض الرجالست
بگفت آخر نه خونریزی وبالست
بگفت ار دوست میریزد حلالست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.