خنک آن باد که باشد گذرش بر کویت
روشن آن دیده که افتد نظرش بر رویت
صید آن مرغ شوم کو گذرد بر بامت
خاک آن باد شوم کو بمن آرد بویت
زلف هندوی تو باید که پریشان نشود
زانک پیوسته بود همره و هم زانویت
سحرا گر زانک جنینست که من می نگرم
خواب هاروت ببندد بفسون جادویت
بیم آنست که دیوانه شوم چون بینم
روی آن آب که زنجیر شود چون مویت
عین سحرست که هر لحظه برو به بازی
شیرگیری کند و صید پلنگ آهویت
روز محشر که سر از خاک لحد بردارند
هر کسی روی بسوئی کند و من سویت
مرغ دل صید کمانخانه ی ابروی تو شد
چه کمانست که پیوسته کشد ابرویت
بر سر کوی تو خواجو ز سگی کمتر نیست
گاه گاهی چه بود گر گذرد در کویت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی معشوق پرداخته است. شاعر در ابیات مختلف به زیبایی چهره و حضور معشوق اشاره میکند و احساساتی چون شوق، عشق و جنون را بیان میکند. او از باد و پرندگان به عنوان نمادهایی برای توصیف زیبایی معشوق و تاثیر او بر دل و جانش استفاده میکند. همچنین، شاعر به انتظار روز قیامت و توجه خاص خود به معشوق در آن روز اشاره دارد. در این شعر، محبت و شیدایی به همراه تصاویر طبیعی و استعاری، داستان عشق را به شکلی زیبا و پرمعنا روایت میکند.
هوش مصنوعی: باد خنکی که از کنار کوی تو عبور کند، بسیار خوشایند است و همچنین چشمی که بر چهرهات بیفتد، روشن و زیباست.
هوش مصنوعی: آن پرنده بدبختی که بر بام من میگذرد، نماد شومی است، و بادی که بوی تو را به من میآورد نیز نشان میدهد که چه دشواریهایی بر سر راهمان است.
هوش مصنوعی: موهای هندی تو باید همیشه آشفته بماند، چون همواره با پای تو در هم میآمیزد.
هوش مصنوعی: اگر در بیابان اینچنین زیبایی وجود دارد که من میبینم، خواب هاروت نیز با جادوگری تو پوشیده خواهد شد.
هوش مصنوعی: نگرانی من این است که وقتی چهره آن محبوب را ببینم، آنقدر شگفتانگیز و دلربا است که مرا دیوانه خواهد کرد مانند زنجیر شدن ابریشم موی او.
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف حالتی شگفتانگیز و جادویی میپردازد که در آن هر لحظه میتواند انسان را به چالشی جذاب و هیجانانگیز بکشاند. همچنین به نوعی شکار و به دست آوردن چیزی باارزش نیز اشاره دارد، مشابه شکار پلنگ با دقت و مهارت.
هوش مصنوعی: در روز قیامت که مردم از قبرهایشان برمیخیزند، هر کس به سمت خاصی میرود، اما من فقط به سوی تو میآیم.
هوش مصنوعی: پرندهٔ دل من به دام کمان ابروی تو افتاده است. چه کمانی است که مدام ابروی تو را برای کشش آماده میکند؟
هوش مصنوعی: در کنار خیابان تو، خواجو از یک سگ هم کمتر نیست. چه اشکالی دارد اگر گاهی کسی از کوی تو عبور کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهره شهر شد از غایت خوبی رویت
ای شده ترک فلک از دل و جان هندویت
هست رخسار تو یک ماه که در غره او
جلوه دادست دو عنبر ز هلال ابرویت
چشم بد دور که بستان ارم را گه حسن
[...]
ای جهان را چو مه عید، مبارک رویت
عید صاحب نظران، طاق خم ابرویت
گیسوی تو، شب قدرست و درو، منزل روح
خود که داند به جهان، قدر شب گیسویت
گوشه ماه ز برقع بنما، تا چو هلال
[...]
ای حریم حرم کعبه ی دلها رویت
هستم آشفته به روی گل تو چون مویت
گر کند سجده ی تو مردم چشمم چه عجب
سالها تا شده محراب دلم ابرویت
به جفا می نگری بر من دلداده چرا
[...]
اگر از آمدنم رنجه نگردد خویت
هر دم از دیده قدم سازم و آیم سویت
گر بدانم که توان بر سر کویت بودن
تا توانم نروم جای دگر از کویت
سر من خاک رهت باد! که شاید روزی
[...]
مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت
دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
گوشهای گیرم و من بعد نیایم سویت
نکنم بار دگر یاد قد دلجویت
دیده پوشم ز تماشای رخ نیکویت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.