گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

شاها سزد که در شکرستان مدح تو

طوطی طبع من شکند هر زمان شکر

از خوان بخشش تو گرم بهره نیست هست

دایم ز شکر عاطفتم در دهان شکر

ز انعام شه که در حق این بنده کرده بود

گفتند هست در بنه ی کاروان شکر

صد کاروان فزون شکر آورد و بنده را

هرگز خبر نشد که چه شد حال آن شکر