با منت کینه و با جمله صفاست
اینهم از طالع شوریده ی ماست
راستی را صنما بی قد تو
کار ما هیچ نمی آید راست
هر گیاهی که بروید پس ازین
از سر تربت ما مهر گیاست
می کشم درد بامید دوا
گرچه درد از قبلت عین دواست
این چه بویست که ناگه بدمید
وین چه فتنه ست که دیگر برخاست
باز از ناله ی مرغان سحر
صبحدم صحن چمن پر غوغاست
گرچه در پرورش نطفه ی خاک
بوی زلفت مدد باد صباست
خیز کز نکهت انفاس نسیم
هر سحر پیرهن غنچه قباست
گر نه خواجوست که دور از رخ تست
زلف هندوی تو آشفته چراست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و دلدادگی خود اشاره میکند و میگوید که زیبایی و عظمت محبوبش باعث میشود که همه چیز برای او بیمعنا شود. او از دردها و آرزوهایش صحبت میکند و نگران عواقب دوری محبوبش است. همچنین به حضور طبیعت و زیباییهای آن در کنار یاد محبوب میپردازد. در نهایت، با حسرت از زلف محبوبش یاد میکند و دلشکستگی ناشی از جدایی را بیان میکند.
هوش مصنوعی: اینکه با وجود کینه و ناراحتیهای موجود در دل، باز هم رفتارهای زیبا و محبتآمیز دیده میشود، نشان میدهد که ما به سرنوشت شوریده و پرچالشی دچاریم.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو تنها کسی هستی که میتوانی به ما کمک کنی؛ بدون تو هیچچیز در زندگیام درست نمیشود.
هوش مصنوعی: هر گیاهی که بعد از این از خاک قبر ما رشد کند، نشان از محبت و زیبایی ما خواهد بود.
هوش مصنوعی: من با امید به درمان، درد را تحمل میکنم، هرچند که درد تو خود همان درمان است.
هوش مصنوعی: این چه بویی است که ناگهان به مشام میرسد و این چه اتفاقی است که دوباره شروع شده است؟
هوش مصنوعی: صدای ناله و خواندن پرندگان سحرگاه، فضای چمن را پر از هیاهو و شلوغی کرده است.
هوش مصنوعی: اگرچه در پرورش جوانههای خاکی، عطر موهای تو وزندگی نسیم صبحگاهی را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: برخیز و بیدار شو که با نسیم صبحگاهی، عطر دلفریب و لطیف گلها در فضا پخش شده و زیبایی آنها را به رخ میکشد.
هوش مصنوعی: اگر خواجو نیست که دور از چهرهات باشد، پس چرا این زلفهای هندوئی تو اینقدر آشفته و بینظم هستند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل به باغ آمده تقصیر چراست
ساقیا جام می لعل کجاست
به چنین وقت و چنین فصل عزیز
کاهلی کردن و سستی نه رواست
ای سنایی تو مکن توبه ز می
[...]
یارب این خوش نفس باد صباست
یا نسیمی ز دم مشگ ختاست
جان همی تازه شود زین دم خوش
اینت خرم که دم باد صباست
باغ و بستان را زانصاف بهار
[...]
طره مفشان که غرامت بر ماست
طیره منشین که قیامت برخاست
غمزه بر کشتن من تیز مکن
کان نه غمزه است که شمشیر قضاست
بس که از خصم توام بیم سر است
[...]
نقش هر لوحه ازین حرف وفاست
طالبان را در فردوس نماست
ما و من شور گرفتاریهاست
ربشهٔ دانهٔ زنجیر صداست
ازگل و سبزه این باغ مپرس
عالمی پا به گل و سر به هواست
. قید ما شاهد آزادی اوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.