آن نه رویست مگر فتنه ی دور قمرست
وان نه زلفست و بناگوش که شام و سحرست
ز آرزوی کمرت کوه گرفتم هیهات
کوه را گرچه ز هر سوی که بینی کمرست
مردم چشمم ارت سرو سهی می خواند
روشنم شد که همان مردم کوته نظرست
اشک را چونکه بصد خون جگر پروردم
حاصلم از چه سبب زو همه خون جگرست
نسبت روی تو با ماه فلک می کردم
چون بدیدم رخ زیبای تو چیز دگرست
حیف باشد که بافسوس جهان می گذرد
مگذر ای جان جهان زانکه جهان برگذرست
اشک خونین مرا کوست جگر گوشه ی دل
زین صفت خوار مدارید که اصلی گهرست
قصه ی آتش دل چون بزبان آرم از آنک
شمع اگر فاش شود سرّ دلش بیم سرست
هر کرا شوق حرم باشد از آن نندیشد
که ره بادیه از خار مغیلان خطرست
گر بشمشیر جفا دور کنی خواجو را
همه سهلست ولی محنت دوری بترست
همه سرمستیش از شور شکر خنده ی تست
شور طوطی چه عجب گر ز برای شکرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد ناشی از آن است. شاعر به زیبایی معشوق میپردازد و از فتنه برانگیزی چهره و زلف او سخن میگوید. او احساس میکند که آرزوی داشتن معشوقش، به کوهها میارزد، اما در نهایت این آرزو محقق نمیشود. شاعر همچنین به دیدهبانان کوتهنظر اشاره میکند که نمیتوانند زیبایی واقعی را تشخیص دهند. او از اشکها و دردهای ناشی از جدایی و عشق بیان میکند و میگوید که زندگی کوتاه و گذراست، بنابراین باید از زیباییها لذت برد. در انتها، شاعر به عشق و شوقی اشاره میکند که او را به شادمانی میآورد، و معتقد است که حتی در دل آتش عشق، باید مراقب خطرات بود.
هوش مصنوعی: آنچه که به نظر میرسد تنها زیبایی چهره است، در حقیقت یک فریب و جاذبه ناشی از گردش ماه است و آنچه به عنوان زلف و گوشواره دیده میشود، در واقع زیباییهای شب و روز را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: از آرزوی تو، کمر کوه را به دوش میکشم. هرچند که کوه را از هر طرف که نگاه کنی، باز هم حسی از کمر دارد.
هوش مصنوعی: مردم که به قامت بلند و زیبای من مینگرند، در واقع دیدی محدود و سطحی دارند، و من تازه متوجه شدم که این نظرها از کجا ناشی میشود.
هوش مصنوعی: من اشکهایم را با هزار درد و رنج ساختهام، اما نتیجهام چه بوده جز اینکه همهاش شده خون دل؟
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی صورت تو را دیدم، متوجه شدم که نسبت به ماه آسمان چیز دیگری وجود دارد و نمیتوان آنها را با هم مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: حیف است که انسان فقط به دنیای فانی و گذرا توجه کند. ای جان، از این دنیا عبور کن، زیرا دنیا خود به زودی گذشته و تمام میشود.
هوش مصنوعی: اشکهای خونین من برای کدامیک از شماست؟ ای جگر گوشهی دل، مرا به خاطر این صفت پست خوار نکنید، چون من اصل و گوهر دارم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم داستان آتش درونم را بگویم، باید بدانم که اگر شمعی راز درونش را فاش کند، ممکن است در خطر باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به زیارت حرم علاقهمند باشد، به خطرات راهی که از میان خارهای مغیلان میگذرد، فکر نمیکند.
هوش مصنوعی: اگر با تندخویی و ستم، خواجو را دور کنی، همه چیز ساده به نظر میرسد، اما دشواری واقعی در تحمل رنج جدایی است.
هوش مصنوعی: همه خوشحالی و نشئهاش از شادی و خندهی توست. چه تعجبی دارد اگر طوطی هم به خاطر شیرینی تو سرمست و شاداب باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه شادی است که زو در همه عالم خبرست
وین چه شکرست که زو در همه عالم اثرست
این چه بادست که او را ز نعیم است نسیم
وین چه ابرست که او را ز سعادت مَطَرست
وین چه سورست که پنداری جشنی است بزرگ
[...]
اینهمه لاف مزن گر چه ترا سیم وزراست
که زر وسیم بر اهل خرد مختصرست
دل مبند ار خردی داری بر سیم وزرت
که زروسیم جهان همچو جهان در گذرست
زوبدنیات حسابست بعقبات عقاب
[...]
روز بس خرم و موسم ز همه خوبترست
عید فطرست که عالم همه پر زیب و فرست
باز در مهد شرف کوکبه عید رسید
موکب عشرت و شادی و طرب بر اثرست
شاهد عید که آنرا مه نو می خوانند
[...]
تا نلغزی که ز خون راهِ پس و پیش ترست
آدمیدزد زِ زردزد کنون بیشترست
گربزانند که از عقل و خبر میدزدند
خود چه دارند کسی را که ز خود بیخبرست
خود خود را تو چنین کاسد و بیخصم مدان
[...]
مدتی در طلب مال جهان کردم سعی
تا بآخر خبرم شد که ز نفعش ضررست
عوض هر چه بمن داد فلک عمر ستد
نکند فایده فریاد که اینش هدرست
عمر ضایع شده و مال نماندست بجا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.