کدام دل که گرفتار و پای بند تو نیست
کدام صید که در آرزوی بند تو نیست
نه من به بند کمند تو پای بندم و بس
کسی بشهر نیامد که شهر بند تو نیست
ترا بقید چه حاجت که صید وحشی را
بهیچ روی خلاص از خم کمند تو نیست
ضرورتست که پیش تو پنجه نگشایم
مرا که قوّت بازوی زورمند تو نیست
گرم گزند رسانی بضرب تیغ فراق
مکن که بیشم از این طاقت گزند تو نیست
چو سروم از دو جهان گرچه دست کوتاهست
ولی شکیبم از آن قامت بلند تو نیست
دلم بر آتش عشقت بسوخت همچو سپند
بیا که صبرم از آن خال چون سپند تو نیست
عجب ز عقل تو دارم که می دهی پندم
خموش باش که این لحظه وقت پند تو نیست
ز شور بختی خواجوست اینکه چون فرهاد
نصیبش از لب شیرین همچو قند تو نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عشق و ناکامی شاعر اشاره دارد. شاعر از تسلط و جاذبه عشق محبوب میگوید و بیان میکند که هیچکس نمیتواند از بند عشقی که او به آن گرفتار است، رهایی یابد. او تأکید میکند که زور و قدرت عاشقانه معشوق را ندارد و حتی اگر درد و رنجی هم بخورد، نمیتواند تحمل کند. او به طعنه از عقل و نصیحتهای دیگران نیز میگوید که در چنین لحظاتی بیفایده و بیمعنیاند. نهایتاً، شاعر به سرنوشت خود و کمبود محبتی که به آن آرزو دارد، اشاره میکند و حسرت میخورد که نتوانسته به مراد دلش برسد.
هوش مصنوعی: کدام دلی هست که در عشق و وابستگی به تو گرفتار نشده باشد؟ و کدام صیدی وجود دارد که به دنبال به دام افتادن در عشق تو نباشد؟
هوش مصنوعی: من فقط به خاطر تو و عشق تو به این بند و زنجیر مبتلا هستم و هیچکس در این شهر نمیتواند باشد که به تو وابسته نباشد.
هوش مصنوعی: نیازی به قید و بند تو نیست؛ چرا که هیچ راهی برای رهایی از چنگال تو برای شکار وحشی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ضروری است که در حضور تو دستم را به کمک دراز نکنم، چون قدرت و نیروی تو بسیار بیشتر از من است.
هوش مصنوعی: اگر با ضربههای تیزی که از جدایی میزنی، به من آسیب برسانی، دیگر تاب و تحمل این درد را ندارم.
هوش مصنوعی: اگرچه به خاطر شرایطی که دارم، ممکن است نتوانم به تمام آرزوهایم در زندگی دست پیدا کنم، اما از آن قد بلند و زیبای تو، صبر و شکیبایی میآموزم.
هوش مصنوعی: دلم به خاطر عشق تو به شدت میسوزد، مانند گیاه سپند که در آتش میسوزد. بیا که صبر من به اندازهٔ زیبایی آن نقطه بر روی چهرهات نیست و به پایان رسیده است.
هوش مصنوعی: عجب میکنم از درایت تو که نصیحت میکنی، اما در این لحظه سکوت کن چون وقت نصیحت کردن نیست.
هوش مصنوعی: خواجو از بینصیبی خود میگوید که مانند فرهاد، او نیز از عشق شیرین و لطیف بیبهره است و این وضعش مثل قند که شیرین است، نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.