ای لب و گفتار تو کام دل و قوت جان
لعل زمرّد نقاب گوهر یاقوت کان
زلف تو هندو نژاد لعل تو کوثر نهاد
هندوی آتش نشین کوثر آتش نشان
چشم گهرپاش من قلزم سیماب ریز
واه جگر تاب من صرصر آتش فشان
کاکل مشکین تو غالیه بر نسترن
سنبل پرچین تو سلسله بر ارغوان
هندوی زلف ترا برشه خاور کمین
زنگی خال ترا بر طرف چین مکان
شام سحر پوش را کرده زمه تکیه جای
چشمه ی خورشید را بسته ز شب سایبان
روی تو و خطّ سبز آینه ی چین و زنگ
لعل تو و خال لب طوطی و هندوستان
موی میانت که آن یک سر مو بیش نیست
نیست تو گوئی از او یک سر مو در میان
گرچه ز سر تا قدم در شب حیرت بسوخت
زنده دل آمد چو شمع خواجوی آتش زبان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییهای محبوبش میپردازد. لب و گفتارش برای او قوت و دلگرمی است و او را با جواهرات و زیباییهای طبیعی مقایسه میکند. زلف و چشمان او به مانند عناصر زیبا و قیمتی توصیف شدهاند. شاعر همچنین به آتشینی و جذابیت محبوبش اشاره میکند و بیان میکند که عشقش مانند شمعی در دل میدرخشد، حتی در شبهای حیرتانگیز. بهطور کلی، شعر حاوی مضامینی از زیبایی، عشق و شور و شوق است.
هوش مصنوعی: ای لبهای تو و سخن آوری تو، مایه خوشحالی و نیروی زندگی من هستند. تو همچون لعل و زمرّد و یاقوت، زیبایی و ارزش خاصی داری.
هوش مصنوعی: زلف تو به زیبایی هندوهاست و رنگ لعل تو مانند آب کوثر است. تو کسی هستی که آتش را خاموش میکند و به تصویر زیبایی درخشانی چون آب کوثر تبدیل میکنی.
هوش مصنوعی: چشمهای من مانند دریای پر تلاطم و درخشان است و دل من مانند سیلابی از آتش میتپد.
هوش مصنوعی: موهای مشکی و زیبا تو مانند عطر گلی است که بر روی نسترن قرار دارد و شکوفههای پرچین تو همچون زنجیری بر روی گل ارغوانی میباشد.
هوش مصنوعی: در شرق، زیبایی موهای تو همچون گلی درخشان است و داغی زیبای تو به طرف چین جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: شام سحر به خواب رفته و جایگاه خورشید را به خاطر شب پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: صورت تو و خطّ سبز، آینهای از زیباییهاست؛ همچنین رنگین و درخشان، به مانند لعل و سنگهای قیمتی. خال لب تو نیز مانند طوطی و سرزمین هندوستان، جذاب و دلنواز است.
هوش مصنوعی: موی تو فقط یک رشته موست، اما انگار که در دلش یک رشته مو دیگر وجود دارد.
هوش مصنوعی: به رغم اینکه از سر تا قدم در تاریکی شب حیرت همچون شمعی سوخته است، دل زنده و شاداب او مانند شمعی روشن و سرشار از آتش عشق و احساسات است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان
قوموا شرب الصبوح، یا ایها النائمین
لفت بخورد و کرم درد گرفتم شکم
سر بکشیدم دودم مست شدم ناگهان
ویژه می پیر نوش گشت چو گیتی جوان
دل چو سبک شد ز عشق در ده رطل گران
بر ارغوان بیش خواه از ارغوان رخ بتی
چو ارغوان باده ای که رخ کند ارغوان
خانه اندوه را زیر و زبر کن همی
[...]
تا که بود آفتاب تا که بود آسمان
فرّخ بادت بهار خرّم بادت خزان
تا که بپاید سپهر تا که بماند جهان
هم به سعادت بپای هم به سلامت بمان
ای شده اشکال شعر از دل و طبعت بیان
ساخته از عقل و فضل بر تن و جان قهرمان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.