دیگرانرا عیش و شادی گرچه در صحرا بود
عیش ما هر جا که یار آنجا بُود آنجا بُود
هر دلی کز مهر آن مه روی دارد ذرّه یی
در گداز آید چو موم ار فی المثل خارا بود
سنبلت زانرو ببالا سر فرود آورده است
تا چو بالای تو دایم کار او بالا بود
هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک
کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
تنگ چشمانرا نیاید روی زیبا در نظر
قیمت گوهر چه داند هر که نابینا بُود
از نکورویان هر آنچ آید نکو باشد ولی
یار زیباگر وفاداری کند زیبا بُود
حال رنگ روی خواجو عرضه کردم بر طبیب
ناردان فرمود از آن لب گفت کان صفرا بُود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، عشق و شادی را با یار مرتبط میکند و تأکید میکند که خوشی تنها وقتی حاصل میشود که محبوب در کنار باشد. دلهایی که از محبت پر هستند، به راحتی و سریعاً به شوق میآیند. زیبایی و جذابیت یک فرد حتی در دوری از محبوب هم خود را نشان میدهد. شاعر به تقدیر از زیباییهای ظاهری و درونی میپردازد و اشاره میکند که کسانی که دل پاک دارند، حقیقت زیبایی را درک میکنند. نهایتاً، شاعر به طبیب مراجعه میکند و در مورد حالش صحبت میکند، که نشاندهنده ارتباط نزدیک سلامت با احساسات و عشق است.
هوش مصنوعی: دیگران ممکن است در بیابان خوش بگذرانند، اما شادی و لذت ما هر کجا که محبوبمان باشد، همانجا است.
هوش مصنوعی: هر دلی که از عشق آن مه زیبا پر شود، مانند موم در گرما ذوب میشود، حتی اگر سنگ باشد.
هوش مصنوعی: گل سنبل که بر روی توست، سرش را به پایین آورده تا همیشه به تو نزدیک باشد و از این نزدیکی بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: در یک سال، شبی هست به نام یلدا، اما هیچکس نشان نمیدهد که ماهی نیز دو شب یلدا دارد.
هوش مصنوعی: کسانی که از زیبایی بینصیب هستند، نمیتوانند زیبایی را درک کنند. کسی که نابینا است، نمیتواند ارزش یک گوهر گرانبها را بفهمد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از خوبرویان به دست آید، خوب خواهد بود. اما اگر یار زیبایی به وفاداری بپردازد، زیبایی او بیشتر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: حالت و حال زرد روی خواجو را به پزشک نشان دادم. او گفت: این نشانهای از وجود صفرا در بدن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه را ماند که اندر صدرهٔ دیبا بود
ماه کاندر صُدرهٔ دیبا بود زیبا بود
عاشقان را دل بهدام عنبرین کردست صید
صید دل باید چو دام از عنبر سارا بود
عنبر سارای او باشد نقاب لاله برگ
[...]
در دو عالم چون یکی دارندهٔ اشیا بود
هر یکی در ذات آن یکتای بی همتا بود
جنبش دریا اگر چه موج خوانندش ولی
در حقیقت موج دریا عین آن دریا بود
عقل کل موجود گشت اول به امر کردگار
[...]
اگر ماهی از سنگ خارا بود
شکار نهنگان دریا بود
بر دل بی آرزو زندان تن صحرا بود
چشمه سوزن به تار بی گره دریا بود
بر ندارد دانه در زیر زمین چشم از سحاب
خاکساران را نظر بر عالم بالا بود
خون همت را به جوش آرد لب خشک سؤال
[...]
جشن میلاد شه دنیا و ما فیها بود
چرخ جان افشان زمین شادان جهان شیدا بود
باز پنداری کلیمی رب ارنی گوی شد
کز تجلی طور ایران سینه سینا بود
گرچه پشت آسمان برسجده کاخش دوتاست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.