بر دل بی آرزو زندان تن صحرا بود
چشمه سوزن به تار بی گره دریا بود
بر ندارد دانه در زیر زمین چشم از سحاب
خاکساران را نظر بر عالم بالا بود
خون همت را به جوش آرد لب خشک سؤال
دست بی ساغر و بال گردن مینا بود
تا زهمراهان بریدم و اصل منزل شدم
زور بر راه آورد چون راهرو تنها بود
خاک در چشمش اگر تقصیر در ریزش کند
هر که خرجش همچو ابر از کیسه دریا بود
شورش عشق است در فرهاد از مجنون زیاد
سیل در کهسار پرغوغاتر از صحرا بود
گرچه جوهر نیست در آیینه های صیقلی
راز عشق از جبهه روشندلان پیدا بود
سد راه جرأت عاشق شود صائب حجاب
عشق می گردد هوس چون حسن بی پروا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق عاشقانه و آرزوهای ناتمام میپردازد. شاعر از بیقراری دل و زندگی محدود در دنیای مادی سخن میگوید و از جستجوی عشق و حقیقت در عالم بالا. او تأکید میکند که عشق خالص و شورانگیز است و با وجود موانع و حجابها، شناخت عاشق از راز عشق به وضوح دیده میشود. در نهایت، عاشق به این نتیجه میرسد که عشق واقعی حتی در شرایط سخت و دشوار هم وجود دارد و پرهیجانتر از هرچیزی است.
هوش مصنوعی: دل بدون آرزو مانند زندانی است که در فضایی وسیع و بدون محدودیت قرار دارد. چشمهای که در دل این بینظمی و بیخبری وجود دارد، مانند سوزنی است که در تاریکترین نقاط دریا به دنبال یافتن راهی برای خروج میگردد.
هوش مصنوعی: دانهای که در زیر زمین است، نمیتواند به رشد خود ادامه دهد و به آسمان و زیباییهای آن نگاه کند. در واقع، این تصویر نشاندهندهٔ امید و بلندپروازی است؛ حتی اگر در شرایط سخت و محدودی قرار داشته باشیم، باید به آرزوها و رویاهای بزرگ فکر کنیم.
هوش مصنوعی: شوق و انگیزه را در وجود انسان به حرکت درمیآورد، در حالی که کمحوصلگی و بیتوجهی باعث میشود که از سوالات و کنجکاویهای خود دست برداریم. این حالت مانند حالتی است که انسانی بدون هیچ نوشیدنی و با گردنی بلند در جستجوی زیباییها و لذتهاست.
هوش مصنوعی: پس از اینکه از همراهانم جدا شدم و به مقصد اصلی خود رسیدم، برگرداندن به راه دشوار شد، زیرا تنها بودم و کسی در کنارم نبود.
هوش مصنوعی: اگر خاک در چشم کسی بیفتد و باعث گریهاش شود، نشانه آن است که آن شخص باید مانند باران، generosity و سخاوت داشته باشد. در واقع، هر که در دلش خوبی و بزرگی داشته باشد، باید به راحتی دست از خرج کردن برندارد.
هوش مصنوعی: شور و هیجان عشق در قلب فرهاد به قدری است که حتی مجنون هم به نظر میرسد کم است. این حس در دل او از خروش و سر و صدای سیل در کوهها نیز بیشتر و پرخروشتر میباشد.
هوش مصنوعی: اگرچه در آینههای صاف و روشن هیچ مادهی قابل لمسی وجود ندارد، اما راز عشق از چهرههای روشن و مهربان نمایان است.
هوش مصنوعی: عاشق با شهامت نمیتواند به راحتی احساساتش را بروز دهد، زیرا وجود موانع و مشکلات مثل حجاب، عشق را به حسهای سطحی و هوسگونه تبدیل میکند. اما اگر معشوق جسور و بیپروا باشد، این موانع از بین میروند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه را ماند که اندر صدرهٔ دیبا بود
ماه کاندر صُدرهٔ دیبا بود زیبا بود
عاشقان را دل بهدام عنبرین کردست صید
صید دل باید چو دام از عنبر سارا بود
عنبر سارای او باشد نقاب لاله برگ
[...]
دیگرانرا عیش و شادی گرچه در صحرا بود
عیش ما هر جا که یار آنجا بُود آنجا بُود
هر دلی کز مهر آن مه روی دارد ذرّه یی
در گداز آید چو موم ار فی المثل خارا بود
سنبلت زانرو ببالا سر فرود آورده است
[...]
در دو عالم چون یکی دارندهٔ اشیا بود
هر یکی در ذات آن یکتای بی همتا بود
جنبش دریا اگر چه موج خوانندش ولی
در حقیقت موج دریا عین آن دریا بود
عقل کل موجود گشت اول به امر کردگار
[...]
اگر ماهی از سنگ خارا بود
شکار نهنگان دریا بود
دم زخواهش چون مصفا شد دم عیسی بود
دست چون شد از طمع کوته ید بیضا بود
هیچ روزن بی فروغ آفتاب فیض نیست
دیده سوزن به کار خویشتن بینا بود
در سواد شهر نتوان عشق را پوشیده داشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.