ماه من دوش سر از جیب ملاحت بر کرد
روز روشن ز حیا چادر شب بر سر کرد
اندکی گل برخ خوب نگارم مانست
صبحدم باد صبا دامن او پر زر کرد
نتوانم که برآرم نفسی بی لب دوست
که قضا جان مرا در لب او مضمر کرد
پسته را با دهن تنگ تو نسبت کردم
رفت در خنده ز شادی مگرش باور کرد
هر زمان سنبل هندوی تو در تاب شود
که خرد نسبتم از بهر چه با عنبر کرد
آبرویم شده بر باد ز بی سیمی بود
سیم اشکست که کار رخ من چون زر کرد
هر میی کز کف ساقی غمت کردم نوش
گوئیا خون جگر بود که در ساغر کرد
دل خواجو که بجان آمده بود از غم عشق
خون شد امروز و سر از چشمه ی چشمش برکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساس عمیق عاشقانه و دلتنگی شاعر را نسبت به معشوقش به تصویر میکشد. شاعر با بیان تصاویری زیبا از محبوبش، از زیبایی و جذبه او سخن میگوید و بیان میکند که چگونه عشقش او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. حسرت و ناکامی در عشق و وابستگی شدید به معشوق در اشعار او مشهود است. او همچنین از تاثیر معشوق بر زندگیاش و درد و رنجی که به خاطر عشقش متحمل شده، سخن میگوید. در کل، این شعر نمایانگر عواطف عمیق و پیچیده ناشی از عشق و دلتنگی است.
هوش مصنوعی: ماه من دیشب زیبایی خود را از توی جیبش بیرون آورد و در روز روشن به خاطر حیا، چادر شب را بر سر گذاشت.
هوش مصنوعی: اندکی گل بر چهره زیبای معشوقم باقی مانده است. صبح، باد صبحگاهی دامن او را پر از طلا کرده است.
هوش مصنوعی: نمیتوانم نفس بکشیم و زندگی کنم بدون لبخند و حضور دوست، چون سرنوشت جانم را در لبهای او نهفته است.
هوش مصنوعی: وقتی پسته را به دهن تنگ تو تشبیه کردم، از روی شادی خندید و نمیدانم که آیا توانست این امر را بپذیرد یا نه.
هوش مصنوعی: هر وقتی که زیبایی تو در چهرهات به اوج میرسد، من میفهمم که عقل و درک من نسبت به تو چقدر کم است و از این رو، در مییابم که چرا باید با عطر خوشی مانند عنبر تو را توصیف کنم.
هوش مصنوعی: ننگ و آبرویم به خاطر جدایی از محبوب بر باد رفته است، چرا که شکستن رابطۀ ما باعث شده چهرۀ من همچون طلا درخشان و زیبا شود.
هوش مصنوعی: هر باری که از دست ساقی نوشیدم، گویا خونی از دل سوزانم در آن جام ریخته شده بود.
هوش مصنوعی: دل خواجو که به شدت از غم عشق رنج میبرد، امروز به حالتی از ناامیدی و گرفتاری درآمده و اشکهایش مانند چشمهای از چشمانش جاری شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنچه دی کرد به من آن پسر سر گرغر
اندر آفاق ندیدم که یکی لمتر کرد
گفتمش پوتی و لوتی کنی امروز مرا
دست بر سر زد و پس پای سبک در سر کرد
دست در گردنم آورد پس او از سر لطف
[...]
ای که زینت طلبی جسم ترا لاغر کرد
زینت این بس که بهر ژنده توانی سرکرد
شمع سان هرکه شبی بخت چراغش برکرد
تا سحر خاک کدورت ز جهان بر سر کرد
داشت دل را بشنیدن ز کدورت ها پاک
[...]
این ملک زاده ات اجرای مرا آجر کرد
وجه حلوای مرا پور تو ملا خور کرد
کیسه از زر تهی و دامنم از خون پر کرد
بسکه هر روز طلبکار بمن قرقر کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.