اگر ترا غم امثال ما بود غم نیست
که درد را چو امید دوا بود غم نیست
دوا پذیر نباشد مریض علت شوق
وی چو روی مرض در شفا بود غم نیست
کنون که کشتی ما در میان موج افتاد
اگر چنانک مجال شنا بود غم نیست
چو آب دیده روان کرده ایم در عقبت
ترا اگر نظری سوی ما بود غم نیست
صفا ز باده ی صافی طلب که صوفی را
بجای جامه صوف ار صفا بود غم نیست
براستان که گدایان آستان توایم
و گر ترا غم کار گدا بود غم نیست
غمت چو ساغر اگر خون دل بجوش آرد
چو همدم تو می جانفزا بود غم نیست
گرت فراق بزخم قفای غم بکشد
مدار غم که چو وصل از قفا بود غم نیست
بغربتم چو کسی آشنا نمی باشد
بشهر خویشم اگر آشنا بود غم نیست
چنین که مرغ دلم در غمش هوا بگرفت
بسوی ما اگر او را هوا بود غم نیست
چو اقتضای قضا محنتست و غم خواجو
اگر بحکم قضایت رضا بود غم نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر غم و درد عشق و فراق به تصویر کشیده شده است. شاعر بیان میکند که اگر عشق و امید وجود داشته باشد، غم کمتر خواهد بود. او میگوید که حتی در میانهی سختیها و مشکلات، اگر چشمی به طرف محبوب باشد، غم معنادار نخواهد بود. همچنین شاعر به صفا و خلوص عشق، به عنوان راهی بهدور از غم اشاره میکند و تأکید میکند که در کانون عشق، حتی درد و فراق نیز قابل تحمل میشوند. در نهایت، شاعر بیان میکند که پذیرش تقدیر و قضا نیز میتواند باعث کاهش غم باشد. در مجموع، شعر بر این نکته تأکید دارد که عشق و امید میتوانند غم را تسکین دهند.
هوش مصنوعی: اگر تو هم مانند ما غمگین باشی، اشکالی ندارد، چون اگر دردی وجود داشته باشد، امید به بهبود آن، غم را کم میکند.
هوش مصنوعی: اگر بیمار به دارو جواب ندهد، شوق و علاقهاش را از دست ندهد، چون وقتی درمان بیماری وجود دارد، دیگر جای نگرانی نیست.
هوش مصنوعی: اکنون که کشتی ما در میان طوفان قرار گرفته، اگر فرصتی برای نجات و شنا کردن باشد، نگران نیستیم.
هوش مصنوعی: ما اشکهایمان را به خاطر تو ریختهایم، اگر نگاهی به ما بیندازی، دیگر نگران نخواهیم بود.
هوش مصنوعی: از شراب خالص لذت ببر، زیرا اگر صوفی به جای لباس پشمی، پاکی روح داشته باشد، نگران هیچ چیز نخواهد بود.
هوش مصنوعی: ما در کنار درگاه تو همانند گدایان هستیم و اگر تو نگران حال ما باشی، جایی برای نگرانی نیست.
هوش مصنوعی: اگر غم تو مثل ساغری باشد که خون دل را به جوش میآورد، وقتی همدم تو وجود دارد و زندگیبخش است، دیگر غم نیست.
هوش مصنوعی: اگر جدایی تو باعث درد و غم شود، بیدلیل مدام در افسوس و غم نمان. چرا که وقتی که وصال و دیدار تو میسر باشد، دیگر جایی برای غم و اندوه وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در غربت، وقتی کسی را نمیشناسم، احساس تنهایی میکنم. اما اگر در شهر خودم، کسی را بشناسم، دیگر غمی نخواهم داشت.
هوش مصنوعی: زمانی که دل من به خاطر غم و اندوه پر از حسرت شده، اگر او هم به یاد ما باشد و به نزد ما بیاید، دیگر غمی باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: وقتی تقدیر و سرنوشت، سختی و غم را برای ما رقم زده است، اگر با پذیرش آنچه تقدیر برایمان نوشته، به رضایت برسیم، دیگر غم وجود نخواهد داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.