شب رحیل ز افغان خستگان مراحل
مجال خواب نیابند ساکنان محامل
مکش ز مام شتر ساربان که دلشدگان را
کشیده است سر زلف دلبران بسلاسل
سرشک دیده که میرانم از پی تو مرانش
چرا که شرط کریمان بود اجابت سائل
تنم مقیم مقامست و جان بمرحله عازم
سرم ملازم بالین و دل بقافله مائل
بخامه هر که نویسد فراق نامه ی ما را
عجب که آتش نی درنیفتدش با نامل
نسیم روضه خلدست یا شمیم احبا
شعاع نور جبینست یا فروغ مشاعل
بسا که در غم عشق تو ابن مقله ی چشمم
نوشت بر ورق زر بسیم ناب رسائل
سرم بنعل سمندت مُتوّ جست و تو فارغ
دلم ببند کمندت مقیدست و تو غافل
اگرنه با تو نشینم مرا ز عشق چه باقی
وگرنه روی تو بینم مرا ز دیده چه حاصل
زبان خامه قلم گشت در بیان جدائی
نرفت قصه بپایان و رفت عمر بباطل
سزد که دست بشویند از آب چشم تو خواجو
که هست آتش دل غالب و سرشک تو نازل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
واصْبَحْتُ یَوْمَ النَّفْرِ و العیسُ تَرْحَلُ
وَکانَ حُدَی الحادی بِنَا و هُوَ مُعْجِلُ
اُسائِلُ عَنْ سلمی فَهَلْ مِنْ مُخَبِّرٍ
بسانَّ له علماً بها أیْنَ تنزلُ
لَقَد اَفْسَدَتْ حجّی و نُسْکی و عُمرتی
[...]
طمع ندارم ازین پس زخلق جاه و محل
مگر به خالق و دادار خلق عز و جل
حرام را چو ندانستمی همی ز حلال
چو سرو قامت من در حریر بود و حلل
به طبع رفت به زیرم همی جهان جهان
[...]
ایا بجود و بآزادگی بدهر مثل
جهان بکلک تو و کف تو فکنده امل
چگونه رنجه نباشم برنج تو ؟ که مرا
ز نعمت تو بود مغز استخوان بمثل
اگر ز فکرت تو دوش خواب خوش کردم
[...]
ایا چراغ شهان جهان امیر اجل
بدست مایه پیروزی و بتیغ اجل
بابر و دریا ماند بنانت گاه سخا
ببرق و صاعقه ماند سنانت گاه جدل
بدانش ودهش و جود و داد و دولت و دین
[...]
خجسته بادا بر خواجه عمید اجل
خجسته عید رسول خدای عزوجل
عماد ملک و ملک بوالفرج مفرج غم
که هم عماد جلالست و هم عمید اجل
اساس نصرت نصربن رستم آن که به دوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.