گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

ای روح صفات اهرمن بند

وی نوک سنان آسمان رند

در نعش و پرن زنند طعنه

نظم تو و نثرت ای خداوند

هر بیخ ستم که دهر بنشاند

رای تو به دست عقل برکند

افریدون دولتی عدو را

در زندان آر و پای بربند

کو نیست به جور کم ز ضحاک

نی زندانت کم از دماوند

فردا که نهد سوار آفاق

بر ابلق چرخ زین زر کند

تو نیز به زیر ران در آری

آن رخش تکاور هنرمند

گوئی که خدای آفریده است

قلزم ز بر ستام اروند

بینند به خوند خصم و بر خصم

تیغ تو گری و آسمان خند

انشاء الله که فتح و نصرت

با رایت تو کنند پیوند

 
 
 
ناصرخسرو

ای خوانده کتاب زند و پازند

زین خواندن زند تا کی و چند؟

دل پر ز فضول و زند برلب

زردشت چنین نبشت در زند؟

از فعل منافقی و بی‌باک

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

تا کی غم خان و مان و فرزند

چند انده نان و جامه تا چند

چندانکه درین جهانی ای شیخ

بر خویش گری و بر جهان خند

مجیرالدین بیلقانی

ای یازده امهات و نه آب

نازاده خلف تر از تو فرزند

قهر تو دو رخ نهاده بر زهر

لطف تو سه ضربه داده بر قند

شیر اجم از تو ریسمان صید

[...]

ظهیر فاریابی

ای گشته جهان جان ز مدحت

همچون لب دلبران پر از قند

چون ابر و گل ست ظلم و انصاف

در عهد تو این گری و آن خند

یک روز به شب نشد که گردون

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه