ای رخ نورپاش تو پیشه گرفته دلبری
رونق آفتاب شد زان رخ همچو مشتری
ماهی و چون عیان شوی شمع هزار مجلسی
سروی و چون روان شوی شور هزار لشکری
طرهٔ تو به رغم من چون شب من به تیرگی
کیسهٔ من ز ناز تو چون لب تو به لاغری
گرچه سپید کاری است از همه روی کار تو
رو که قیامتی است هم زلف تو در سیهگری
از سرشک سوختم ز آن همه سوزم از درون
با همه آب ساختی ز آن همه آبی از تری
هم شکری تو هم نمک با تو چه نسبت آب را
چند به رغم دوستان دشمن خویش پروری
ابر زیان کار توست، ابر مکن دو چشم من
کفت آن به تو رسد زآنکه به چشم من دری
اشک مرا چو روی خود دار عزیز اگر تو را
در خورد آب و افتاب از پی ساز گازری
کنت تعاف نظرة من لحظات مقلتی
لست تخاف جمرة من ز فرات خاطری
سینهٔ خاقنی اگر پاک بشوئی از عنا
پیش خدایگان تو را بیش کند ثناگری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و شاعر از احساسات عمیق خود نسبت به او میگوید. معشوق چون آفتاب روشنیبخش و شمعی در میان مجلسیان است. وجود او شوری در دل و زندگی شاعر ایجاد میکند و زیباییاش مانند تاریکیهایی است که در دل شاعر وجود دارد. شاعر به تضادهایی مثل سپیدی و سیاهی و شراب و آب اشاره میکند و از دردِ عشق و شوق و اشکهایی که برمیریزد صحبت میکند. در نهایت، شاعر هر کس که در عشق پاک باشد، مورد ستایش خداوند قرار میگیرد و این عشق را نعمت بزرگی میداند.
هوش مصنوعی: ای زیبای درخشان، تو با زیبایی خود دلربایی میکنی و چهرهات چون آفتاب درخشش و رونق به همراه دارد، همانطور که سیاره مشتری زیبایی و درخشش خاصی دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که تو به وضوح دیده شوی، مانند شمعی میدرخشی و هر مجلس را روشن میکنی. و زمانی که به عمق وجودت پی ببرند، مثل شور و حالتی میشوی که میتواند لشکری را به حرکت درآورد.
هوش مصنوعی: موهای تو با تمام زیباییاش، مانند شب تاریک من است و در حالی که به خاطر زیباییهایت سوزانده میشوم، کیسهام از ناز تو خالی و لبهای تو به طور خاص لاغر و ظریفاند.
هوش مصنوعی: هرچند که رنگ سفید نشان از پاکی است، اما زیبایی و خاصی که در زیبا بودن تو وجود دارد، به قدری حیرتانگیز است که میتواند به عنوان قیامت و شگفتی در برابر زلفهای مشکیات به حساب آید.
هوش مصنوعی: از غم و دلتنگی من به شدت میسوزم و دلم آتش میگیرد. با اینکه به ظاهر دلی آرام و آبی دارم، اما درونم پر از عواطف و آبهای تلخ و غمانگیز است.
هوش مصنوعی: من تو را همواره شکر میکنم و نمکدان توام، اما نسبت به آب چه کم است! این در حالی است که من به رغم دوستیهایم، خودم را به دشمنی پرورش میدهم.
هوش مصنوعی: ابر، برای تو زیانبار است، پس دیگر چشمان من را باران نکن. چشمان من به تو نمیرسد، چون در دل من دری وجود دارد که چشمانم از آن عبور نمیکند.
هوش مصنوعی: عزیزم، اگر تو را در حالتی ببینم که در زیر نور خورشید و کنار آب ایستادهای، اشکهای من را هم به یاد داشته باش.
هوش مصنوعی: تو از نگاههای پرمهر من احساس تنفر میکنی، در حالی که از شعلههای عشق من نمیترسی.
هوش مصنوعی: اگر دل خاقانی از گناهان پاک و خالص شود، خداوند به خاطر این خلوص و پاکی، او را بیشتر مورد ستایش قرار میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری
داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری
از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم
پردهٔ روی تو شدم پردهٔ من چرا دری
وصل تو را به جان و دل میخرم و نمیدهی
[...]
هر طربی که در جهان گشت ندیم کهتری
میبرمد از او دلم چون دل تو ز مقذری
هر هنری و هر رهی کان برسد به ابلهی
نیست به پیش همتم زو طربی و مفخری
گر شکر است عسکری چون برسد به هر دهن
[...]
دانمت آستین چرا پیش جمال میبری
رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری
معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر
کبر رها نمیکند کز پس و پیش بنگری
آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
[...]
ای نفس سپیده دم جان دهمت بخدمتی
گر بجناب حضرت آصف عهد بگذری
بحر سحائب کرم کان مواهب نعم
مهر سپر مهتری اختر برج سروری
خواجه عماد ملک و دین آنکه بکلک درفشان
[...]
پیش که شاه اختران، تیغ کشد به لشکری؛
خیز مگر به برق می، برقع صبح بردری
پیش که صبح از طرب، خنده کند به زیر لب؛
خیز که در وداع شب، جام به گریه آوری
پیش که پرتو افگند، مهر به دشت خاوران؛
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.