ای زیر نقاب مه نموده
ماه من و عید شهر بوده
از مقنعه ماه غبغب تو
صد ماه مقنعم نموده
باد سر زلفت از سر آغوش
دستار سر سران ربوده
دردانهٔ عقد عنبرینت
خونین صدف از دلم گشوده
توسوده به پای غم دلم را
من آتش غم به دست سوده
از شورش آه من همه شب
با دام تو دوش ناغنوده
وز نالهٔ زیور تو تا روز
من نالهٔ خویش ناشنوده
ای طعنه زده به دیگرانم
در کاهش جان من فزوده
خاقانی اسیر دیگران نیست
هم عشقت و گرگ آزموده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شش هفت هزار سال بوده
کین دبدبه را جهان شنوده
ای غالیه گرد ماه سوده
آراسته شمع را زدوده
برداشته نسخه ای ز خورشید
آیینه که روی تو نموده
یک خنده ز لعل شکرینت
[...]
بر وی خالی ز مشک سوده
یارانه ز لطف او نموده
در مهد عدم به رنج بوده
یک لحظه ز رنج ناغنوده
از همت صاحب ستوده
دانشور دانش آزموده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.