ای غالیه گرد ماه سوده
آراسته شمع را زدوده
برداشته نسخه ای ز خورشید
آیینه که روی تو نموده
یک خنده ز لعل شکرینت
زنگار هزار دل زدوده
جان تازه شود ز گرد خنگت
کان خاک مفرحی ست سوده
هر روز به کوی تو جوانان
جان کاشته و جگر دروده
هر روز به دیدن رخ تو
جان داده و عمر تو فزوده
بیگانه شد آن کسی که بوده ست
وقتی به دل خراب بوده
هر شب دل من حدیث دردت
هم گفته و هم ز خود شنوده
کس در غم تو نداده پندم
جز آنکه غمی نیازموده
بسته به عطای او دل خویش
خسرو که میان خون غنوده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی زیبایی و جذبهای است که به یک شخص خاص نسبت داده میشود. شاعر با توصیفاتی از قبیل «غالیه گرد ماه» و «آراسته شمع» به تمجید از آن فرد میپردازد. او اشاره میکند که چهرهی این شخص مانند آینهای است که نور خورشید را منعکس میکند و با یک خنده از لبانش میتواند غمها و زنگارهای دل دیگران را پاک کند. همچنین، شاعر از اثرات مثبت این شخص در زندگی جوانان و دلتنگیهای خود سخن میگوید و تأکید میکند که عشق به او باعث شده تا او از دنیا و خود غافل شود. در نهایت، شاعر از بندگی دل خود در برابر این زیبایی و عطای الهی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند غالیه (معطر) به دور ماه زیبا و دلربا میگردی، شمع را که روشن است، خاموش کردهای.
هوش مصنوعی: شخصی از نور خورشید، تصویر تو را در آینه دیده و آن را به هنگام مشاهده تو ثبت کرده است.
هوش مصنوعی: یک لبخند از لبهای شیرین تو توانسته هزار دل را از غم و کدورت پاک کند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هوای تازه و زندگی دوباره از طوفان و گرد و غباری که تو به وجود آوردهای، پیدا میشود؛ زیرا این خاکی که تو به آن اشاره میکنی، مایه نشاط و شادابی است.
هوش مصنوعی: هر روز جوانان به عشق تو قربانی میشوند و از دل و جان مایه میگذارند.
هوش مصنوعی: هر روز با تماشای چهرهی تو، جانم را فدای تو میکنم و عمر تو روز به روز بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: آن کسی که روزی نزدیک و خودی بود، اکنون با خراب شدن حال قلبش، از خود بیگانه شده است.
هوش مصنوعی: هر شب، دل من از درد تو سخن میگوید و در عین حال، خودم نیز با آن درد آشنا شدهام.
هوش مصنوعی: هیچکس برای دلداری من در غم تو نصیحتی نکرده جز اینکه بگوید غم تو، غمی است که هنوز تجربه نکردهام.
هوش مصنوعی: دل خسرو به اراده و بخشش او وابسته است، در حالی که او در میان خون خوابیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای زیر نقاب مه نموده
ماه من و عید شهر بوده
از مقنعه ماه غبغب تو
صد ماه مقنعم نموده
باد سر زلفت از سر آغوش
[...]
شش هفت هزار سال بوده
کین دبدبه را جهان شنوده
بر وی خالی ز مشک سوده
یارانه ز لطف او نموده
در مهد عدم به رنج بوده
یک لحظه ز رنج ناغنوده
از همت صاحب ستوده
دانشور دانش آزموده
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.