گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

نی دست من به شاخ وصال تو بررسید

نی وهم من به وصف جمال تو دررسید

این چشم شوربخت تو را دید یک نظر

چندین هزار فتنه ازان یک نظر رسید

عمری‌ست کز تو دورم و زان دل‌شکسته‌ام

نی از توام سلام و نه از دل خبر رسید

از دست آنکه دست به وصلت نمی‌رسد

جانم ز لب گذشت و به بالای سر رسید

هر تیر کز گشاد ملامت برون پرید

بی‌آگهیِ سینه، مرا بر جگر رسید

با این همه به یک نظر از دور قانعم

چون روزی از قضا و قدر، این قدر رسید

دوری گزیدن از در تو دل نمی‌دهد

خاقانی این خبر ز دل خویش بر رسید

 
 
 
سوزنی سمرقندی

اعلی خدایگان جهان از سفر رسید

منت خدایرا که بفتح و ظفر رسید

تمغاج خان اعظم مسعود رکن دین

کز وی بسعد اکبر و اصغر نظر رسید

شاهی که ماه رایت منصور او بقدر

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

بودم نشسته دوش که ناگه خبر رسید

کاینک رکاب خواجه آفاق در رسید

بختم بمژده گفت که هان زود قطعه

برگو که صدر عالم و فخر بشر رسید

چشمم بدست اشک برافشاند صد گهر

[...]

صائب تبریزی

از پیچ وتاب عمردرازم بسر رسید

تا ریشه ام چو رشته به آب گهر رسید

از بوی پیرهن گذرد آستین فشان

در مغز هر که بوی کباب جگر رسید

از ریزشی که کرد در ایام نو بهار

[...]

ملک‌الشعرا بهار

شکر خداکه دوره غربت بسر رسید

رنج سفرگذشت و نعیم حضر رسید

روزی که رخت‌بستم‌از ایران سوی فرنگ

پنداشتم که عهد عقوبت بسر رسید

گفتم زمان خرقه تهی کردنست‌، خیز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه