گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

ای نایب عیسی از دو مرجان

وی کرده ز آتش آب حیوان

ای زهر تو دستگیر تریاق

وی درد تو پای‌مرد درمان

از جام تو صاف نوش‌تر، تیغ

در دام تو صید خوارتر جان

جزع تو به غمزه برده جان‌ها

لعل تو به بوسه داده تاوان

وصل تو به زیر پر سیمرغ

پرورده به سایهٔ سلیمان

در عین قبول تو خرد را

یک رنگ نموده کفر و ایمان

از جور تو در میان عشاق

برخاسته صورت گریبان

گر فتنه نبایدت که خیزد

طیره منشین و طره مفشان

خاقانی را به کوی عشقت

کاری است برون ز وصل و هجران

راهی است ورا به کعبهٔ مجد

بی‌زحمت ناقه و بیابان

ختم فضلا موفق الدین

مقصود قران و صدر اقران

عبد الغفار کآسمان را

در ساحت قدر اوست جولان

صدری که ز آفرینش او

مستوجب آفرین شد ارکان

از بخت جوان او کنم یاد

چون دستن کشم به پیر دهقان

 
 
 
ناصرخسرو

بر جانور و نبات و ارکان

سالار که کردت ای سخن‌دان؟

وز خاک سیه برون که آورد

این نعمت بی‌کران و الوان؟

خوانی است زمین پر ز نعمت

[...]

مسعود سعد سلمان

آبان روز است روز آبان

خرم گردان به آب رز جان

بنشین به نشاط و دوستان را

ای دوست به عز و ناز بنشان

تا باده خوریم و شاد باشیم

[...]

امیر معزی

آدینه و صبح و عید قربان

فرخنده گشاد هر سه یزدان

بر ناصر دین و تاج ملت

شاه عجم و پناه ایران

سنجر که نهیب خنجر او

[...]

سنایی

دین را حرمیست در خراسان

دشوار ترا به محشر آسان

از معجزه‌های شرع احمد

از حجت‌های دین یزدان

همواره رهش مسیر حاجت

[...]

وطواط

ای روی تو آفتاب تابان

بردی دل و نیست بر تو تاوان

تو آفت جانی و جهانی

نام تو نهاده‌اند جانان

چون عهد تو پشت من شکسته

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه