مرا ز دست تو دانی، چها بسر گذرد
چها به من، ز تو ای شوخ سیمبر گذرد
گذشت روز وصال تو و همی شادم
که شام هجر تواش، نیز بر اثر گذرد
بجز دو سنبل مشکین فراز نخل قدت
که دیده مشک تر، از سرو کاشمر گذرد
به شام هجر تو، بس شعله ها که زآه دلم
شهاب وار، ز خاور به باختر گذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساس عمیق خود نسبت به معشوق اشاره میکند و بیان میکند که چقدر سختیها و دردهای جدایی را تحمل کرده است. او از خوشیهای روزهای وصال با معشوق یاد میکند و به یاد میآورد که شبهای جدایی چگونه میگذرد. همچنین به زیباییهای معشوق و اثرات آن بر دل خود اشاره میکند و بیان میکند که آتش اشتیاقش، حتی در شبهای جدایی، به شدت احساس میشود و مانند شهابی از شرق به غرب میگذرد.
هوش مصنوعی: من از دست تو چه مشکلاتی را تحمل میکنم و چه حالی را میگذرانم، ای عاشق زودگذر با موهای سیاه.
هوش مصنوعی: روز دیدار تو گذشت و من هنوز شادمانم که شب جداییام نیز به پایان خواهد رسید.
هوش مصنوعی: به جز دو گل خوشبو در بالای نخل قامت تو، چشمی که اشکین است نمیتواند از سرو کاشمر بگذرد.
هوش مصنوعی: در شبهای دوری از تو، آتشهایی که از اندوه دلم برخاستهاند، مانند شهابهایی درخشان از شرق به غرب سرازیر میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدایگان شریعت علاء دین رسول
رسول عزم تو از باد تیز تر گذرد
سپهر پیر باین نیلگون قبا که بود
بدرگه تو رهی وار با کمر گذرد
اگر همای جلال تو بال بگشاید
[...]
اگر به دل نخلد هر چه از نظر گذرد
زهی روانی عمری که در سفر گذرد
به وصل لطف به اندازه ای تحمل کن
که مرگ تشنه بود آب چون ز سر گذرد
هلاک ناله خویشم که در دل شبها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.