خدایگان شریعت علاء دین رسول
رسول عزم تو از باد تیز تر گذرد
سپهر پیر باین نیلگون قبا که بود
بدرگه تو رهی وار با کمر گذرد
اگر همای جلال تو بال بگشاید
ازین صحیفه سیمین چو تیر برگذرد
ز عشق گرد سمند سپهر جولانت
چو سیل حادثه بر روضه بصر گذرد
ز لفظ عذب تو چندان ملک حکایت کرد
که تا بحشر جهان بر سر شکر گذرد
بهر دیار که خشم تو کار زار کند
زمانه بر سر خونابه جگر گذرد
جهان در آرزوی کسب کیمیای شرف
بخاک ساحت فرخنده ات بسر گذرد
گشاد تیر ترا دهر ناوکی پرداخت
که گر بخواهی ازین نیلگون سپر گذرد
مگر سموم بلا بر گرفت خاک درت
کزین سرای باندیشه مختصر گذرد
مگر که بحر بخاک در تو نزدیکست
که روزگار از و دست پر گهر گذرد
خجسته رای منیر ترا چه کم گردد
که از گناه یکی تیره روی در گذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر به دل نخلد هر چه از نظر گذرد
زهی روانی عمری که در سفر گذرد
به وصل لطف به اندازه ای تحمل کن
که مرگ تشنه بود آب چون ز سر گذرد
هلاک ناله خویشم که در دل شبها
[...]
مرا ز دست تو دانی، چها بسر گذرد
چها به من، ز تو ای شوخ سیمبر گذرد
گذشت روز وصال تو و همی شادم
که شام هجر تواش، نیز بر اثر گذرد
بجز دو سنبل مشکین فراز نخل قدت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.