نه در شرار رخ افکنده ای ز خال سپندی
که زآن سپند شراری به جان خلق فکندی
ز طرّه رشته و بندم، منه بپای که اینک
خود آمدم به کمندت، چه جای رشته و بندی
بتا، ز عارض نیکو، ادیب ماه تمامی
مها، ز قامت دلجو، فریب سرو بلندی
ندیده سرو بروید کسی، ز خانه زینی
ندیده ماه برآید کسی به پشت سمندی
نه ماه را به رخ از ابروان کشیده کمانی
نه سرو را ببر از گیسوان گشاده کمندی
ندانمت ز چه جنسی، نه از قبیله انسی
پری عیان نشنیدم، مگر تو پرده فکندی
دمی برافسر غمگین نظر فکن به عنایت
همی بقصد دل وی، پذیره تا کی و چندی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و دلربایی معشوق میپردازد و شاعر با استفاده از تصاویر زیبا، احساسات خود را ابراز میکند. شاعر به معشوق میگوید که نه تنها زیبایی او مانند ماه و سرو است، بلکه ویژگیهای خاصی دارد که او را از دیگران متمایز میکند. او همچنین از گیرایی و چشمان معشوق سخن میگوید و به وجود غم در دل خود اشاره میکند. در نهایت، شاعر از معشوق میخواهد که به او توجه کند و از او میخواهد که در دل او جا بگیرد. بهطور کلی، این شعر نشاندهنده عشق و فراق است و از زیبایی معشوق به شکلی شاعرانه و هنرمندانه سخن میگوید.
هوش مصنوعی: تو نه تنها زیبایی خاصی داری، بلکه آن خال زیبایت چنان جاذبهای دارد که ناراحتی و شوق را در دل مردم بوجود میآورد.
هوش مصنوعی: از مو و زنجیر و بند من غافل نشو؛ زیرا اکنون خودم به دام تو افتادهام، پس دیگر جایی برای زنجیر و بند نیست.
هوش مصنوعی: ای معشوقه، از چهره زیبایت همه هنر و ادبیات سرچشمه میگیرد. تو همچون ماه کامل در میان ستارهها میدرخشی و قامت زیبایت همچون سرو بلند دل هر کسی را میرباید.
هوش مصنوعی: کسی که گلی زیبا را نمیبیند، نمیتواند زیبایی درخت سرو را بشناسد و کسی که از خانه بیرون نمیرود، هرگز نمیتواند نوری همچون ماه را که از دور میتابد، ببیند.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند. او میگوید که زیبایی معشوق به اندازهای دلربا است که نه میتوان آن را به زیبایی ماه قیاس کرد و نه به زیبایی سرو، زیرا ابروان و گیسوان او، هر یک به تنهایی جلوهای خاص و دلنشین دارند.
هوش مصنوعی: نمیدانم تو از چه نوعی هستی، نه از جنس آدمها. از پریان هم چیزی نشنیدهام، مگر اینکه خودت پرده را کنار زدهای.
هوش مصنوعی: لحظهای به چهره غمگین او نگاه کن و با توجه به دل او، به او ببخشای. تا کی و چقدر باید این حالت ادامه داشته باشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه کرده ام که بیکبارم از نظر بفکندی
نهال کین بنشاندی و بیخ مهر بکندی
کمین گشودی و بر من طریق عقل ببستی
کمان کشیدی و چون ناوکم بدور فکندی
اگر چو مرغ بنالم تو همچو سرو ببالی
[...]
دگر فرود نیاید سرم به هیچ کمندی
علاقهٔ تو خلاصم نمود از هر بندی
غمی نمانده مرا با وجود زلف تو آری
گزیده مار نلرزد دلش به هیچ گزندی
سری به تیغ تو دادم دریغ اگر نپذیری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.