آن زن که پریر آمد در عقد نکاحت
بر مدحت او بود زبان در دهن تو
از بس که برو مهر تو می دیدم گفتم
کین زن ز برای تو برید کفن تو
امروزش دیدم خط بیزاری در دست
نفرینش دمادم شده بر جان و تن تو
امساک به معروف نکردیش همانا
معروف با امساک نبودست زن تو
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
آن زن که پریر آمد در عقد نکاحت
بر مدحت او بود زبان در دهن تو
از بس که برو مهر تو می دیدم گفتم
کین زن ز برای تو برید کفن تو
امروزش دیدم خط بیزاری در دست
نفرینش دمادم شده بر جان و تن تو
امساک به معروف نکردیش همانا
معروف با امساک نبودست زن تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زنی سخن میگوید که در عقد نکاح آمده و زبانش در مدح اوست. به خاطر محبت و احساساتش نسبت به او، میگوید که این زن میتواند برای او کفن تهیه کند. اما امروز خط بیزاری او را دیده و میفهمد که نفرین او بر جان و بدنش میافتد. شاعر اشاره میکند که او به درستی با مهربانی و معروف رفتار نکرده و این رفتار در شأن زن نیست.
هوش مصنوعی: آن زنی که به زیبایی پری میماند، وقتی در ازدواج تو قرار گرفت، زبان تو تنها در ستایش او میچرخید.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه همواره تصویر تو را میدیدم، فکر کردم این زن برای تو کفن خود را به دور انداخته است.
هوش مصنوعی: امروز خطی از نفرت را در دستش دیدم که همچون عذابی مداوم بر جان و تن تو تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: امساک و خودداری از برخی کارها را نمیتوان به عنوان کار نیک و پسندیده دانست، زیرا خودداری واقعی زمانی معنا پیدا میکند که همراه با کارهای خوب و مثبت باشد، و نه اینکه فقط به خاطر خودداری باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای رشک گل تازه رخ چون سمن تو
عرعر خجل از قد چو سرو چمن تو
پای نفس اندر جگر نافه شکسته
بوی شکن طرهٔعنبر شکن تو
آنها که به مویی بفروشند بهشتی
[...]
تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو
خاموش که حرفی نجهد از دهن تو
شیرین دهنا، چون همه وصل است ز خسرو
خود را بچه خرسند کند کوهکن تو
تا کفر سر زلف تو باقی بود ای بت
[...]
گردد چو بگفتار زبان در دهن تو
عیب تو بانگشت نماید سخن تو
نرم است گرت حرف، بود پنبه مرهم
ور سخت بود، شیشه عزت شکن تو
جان تو بیکجامه تن ساخته عمری
[...]
من بندهٔ آنم که ببوسد دهن تو
وز هر دهنی نشنود الا سخن تو
ترسم به جنون کار کشد اهل خرد را
در سلسلهٔ زلف شکن بر شکن تو
اندیشهٔ مردم همه از شور قیامت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.