گشت یکباره حضرت خواجه
مجمع ناکسان و بی هنران
روز بازار فضل بود و شدست
جای بازاریان و برزگران
خیمۀ او مگر ز پاردمست
که درو حاضرند کون خزان
نی غلط می کنم که حضرت او
با خطر شد ز جمع بی خطران
مصر جامع شدست زانکه درو
جمع گشتند جمله پیشه وران
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
گشت یکباره حضرت خواجه
مجمع ناکسان و بی هنران
روز بازار فضل بود و شدست
جای بازاریان و برزگران
خیمۀ او مگر ز پاردمست
که درو حاضرند کون خزان
نی غلط می کنم که حضرت او
با خطر شد ز جمع بی خطران
مصر جامع شدست زانکه درو
جمع گشتند جمله پیشه وران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حضوری ناگهانی و پرواژه از حضرت خواجه میپردازد که در روزی خاص در جمع افرادی بیهنر و ناکارآمد قرار گرفته است. بازار علم و فضل برپاست و او به عنوان شخصی برجسته میان آنان به چشم میخورد. خیمهای که در آن حضور دارد از پارچهای خاص درست شده و نماد فصل خزان است. شاعر به صراحت بیان میکند که مقام و شخصیت حضرت او فراتر از عدهای بیخطر و ناتوان است و در مصر، جایی که زمینهساز علم و هنر است، جمعی از artisans و پیشهوران گرد هم آمدهاند.
هوش مصنوعی: حضرت خواجه در یک لحظه به گردهمایی افراد ناتوان و بیکفایت رفت.
هوش مصنوعی: روز قدرت و فراخی علم و دانش است و این روز، مناسب برای کسب و کار اهل بازار و کشاورزان شده است.
هوش مصنوعی: خیمهاش انگار از پارچهای ساخته شده که در آن، نشانههای تغییر فصل، یعنی خزانی که در حال نزدیک شدن است، به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم باور کنم که وجود او به خاطر خطرات، از میان بیخطران خارج شده است.
هوش مصنوعی: مصر به دلیل حضور تمام صنعتگران و حرفهایها به یک مرکز متنوع و فعال تبدیل شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد کن: زیرت اندرون تن شوی
تو برو خوار خوابنیده، ستان
جعد مویانت جعد کنده همی
ببریده برون تو پستان
پیر فرتوت گشته بودم سخت
[...]
آمد ای شاه دوش ناگاهان
فیلسوفی به نزد من مهمان
پاک چون رای تو زدوده سخن
تیز چون تیغ تو گشاده زبان
گفت با من ز هر دری و شنید
[...]
جاودان شاد باد شاه جهان
دولت او قوی و بخت جوان
تندرستیش باد و روزبهی
کامکاری و قدرت و امکان
همچو دلها بدو فروخته باد
[...]
امهات و نبات با حیوان
بیخ و شاخند و بارشان انسان
بار مانند تخم خویش بود
سر بیابی چو یافتی پایان
چون سخنگوی بود آخر کار
[...]
ای ببالا بلای آزادان
آرزوی دلی و رنج روان
تنم از عشق تو نوان و نزار
دلم از رنج تو نژند و نوان
آرزوی جوان و پیری تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.