صدر مطلق کمال دین که چو تو
در جهان نیست داهی و گربز
چند داری مرا براه امید
مانده در انتظار مستوفز
هر حسابی که کردم از کرمت
سر بسر حشو بود بی بارز
این که با من گرفته یی در پیش
نیست در مذهب کرم جایز
محض تقصیر می کنی با من
ورنه باور کجا کنم هرگز؟
در همه کلّی یی چو تو قادر
مانده در جزوی چنین عاجز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدرد کفر پیرهن در بر
بگسلد شرک از میان زناز
ای شده از شناخت خود عاجز
کی شناسی خدای را هرگز
ای ز جان عزیز بنده اعز
در فکنده است بند تازی بز
از یکی ناگذشته موی سرش
موش . . . نش گذشته از یک گز
ره نیابد ز سوی با صد جهد
[...]
عوض در بمن نمود شبه
بدل زر بمن رسید پشیز
تا در این کوره طبیعت پز
خامییی داشتم چو میوه رز
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.