نور دین ای ذات تو کان هنر
کان چه باشد؟ خود سراسر گوهرست
زنده همچون شمع از نور دلست
هر کرا تا بی ز مهرت در سرت
از برای نوعروس خاطرت
حقّه های آسمان پر زیورست
عنبر اندر بحر باشد، پس چرا؟
بحر شعرت در میان عنبرست
تا بدید آن طبع گوهر زای تو
از خجالت دامن دریا ترست
شعر می خواهی و خادم مدّتیست
تا ز شعر و شاعری فارغ ترست
شعر را گر بود وقتی رونقی
این زمان باری عجب مستنکرست
هر کجا از فضل و دانش حلقه ییست
گوشها زان حلقه یکسر بر درست
بلبل طبعم نوا کم میزند
زانکه شاخ جود بی برگ و برست
کشتیاهل هنر بر خشک ماند
کابها را ره به جویی دیگرست
زان چو سوسن خامشم کاین قوم را
همچو نرگس چشم یکسر برزرست
در هران خانه که زاید دختری
خامشی آنجا بمرد درخورست
من چرا خامش نباشم کز سخن
در کنارم زاده چندین دخترست
تا برین صورت بود کار هنر
وای آن مسکین که معنی پرورست
هم فرستادم بخدمت چند بیت
تا بدانی کین رهی فرمان برست
نیستم در خدمتت محتاج عذر
لطف تو خود عذر خواه چاکرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش هنر و شاعر اشاره دارد و بر اهمیت نور و زیبایی در وجود انسان تأکید میکند. شاعر بیان میکند که هنر، مانند شمعی زنده و درخشان است و هر کسی که از محبت و نور آن بیبهره باشد، همچون نوعروس به یاد نازکی و شکوه آن خواهد بود. او همچنین به محدودیتهای خود در زمینه شعر اشاره دارد و میگوید که اگرچه اشعار به رونق نیاز دارند، اما در حال حاضر این رونق کمتر دیده میشود. شاعر با استفاده از تصاویری همچون بلبل و گل، خشکی و کمبود در هنر را به تصویر میکشد و در نهایت بیان میکند که با وجود چندین دختر (به معنای ایدههای هنری)، چرا باید خاموش بماند؟ او به خدمت شاعرانه و عذرخواهی خود افتخار میکند و به مخاطب یادآوری میکند که این مسیر پرچالش اما با ارزش است.
هوش مصنوعی: ای نور دین، ذات تو سرچشمه همه هنرهاست. خودت تماماً از گوهرها و ارزشهای بزرگ تشکیل شدهای.
هوش مصنوعی: هر کس که در دلش محبت تو را دارد، همچون شعلهای زنده و درخشان است، و بدون حضور تو، زندگیاش تاریک و بیروح میشود.
هوش مصنوعی: به مناسبت عروسی، آسمان پر از زیبایی و زینت است.
هوش مصنوعی: در دل دریا، عنبر وجود دارد، پس چرا؟ در واقع، دریا به دلیل شعر تو، ارزش و زیبایی پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی طبع باارزش تو را دید، از خجالت دامن دریا را هم تر کرد.
هوش مصنوعی: تو به شعر نیاز داری، اما خدمتگزار مدتیست که از شعر و شاعری بینیازتر شده است.
هوش مصنوعی: اگر شعر در این زمان رونق داشته باشد، جالب است که کسی از آن غافل شده است.
هوش مصنوعی: هرجا که فضیلت و علم وجود دارد، تمامی گوشها به آن حلقه توجه میکنند و در اطراف آن حلقه به درستی متمرکز هستند.
هوش مصنوعی: پرندهی درونم کمتر آواز میخواند، زیرا که شاخهی بخشش بیبرگ و بر است.
هوش مصنوعی: کشتی اهل هنر در خشکی متوقف مانده است، اما راهی برای دستیابی به آب برای او وجود دارد.
هوش مصنوعی: از آنجا که من خاموشم مانند سوسن، این مردم مانند نرگس هستند که چشمشان فقط به زیبایی و ظاهر معطوف است.
هوش مصنوعی: در هر خانهای که دختری به دنیا بیاید، سکوت و آرامش در آنجا حکمفرماست.
هوش مصنوعی: چرا باید ساکت بمانم در حالی که در کنارم از کلامم چندین دختر به دنیا آمدهاند؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که این چهره وجود دارد، هنر نیز وجود دارد، و وای بر آن کسی که تنها به ظاهر دنیا دل بسته است و از عمق حقیقت بیخبر است.
هوش مصنوعی: به من اطلاع بده که به خاطر دوستان چند بیت شعر ارسال کردهام تا بدانی که این راه، با هدایت و مجوزی همراه است.
هوش مصنوعی: من نیازی به عذرخواهی ندارم، چون تو خودت باید به خاطر مهر و محبتت از من معذرت بخواهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت: هنگامی یکی شهزاده بود
گوهری و پر هنر آزاده بود
شد به گرمابه درون، اِستاد غوشت
بود فربی و کلان، بسیارگوشت
«گندم فضل خدای از بهر تو
کشته اندر دستگرد کبریاست »
گرچه اندر آب و در آتش بود
عیش او با مهر اللَّه خوش بود
نام تو چراغ ظلمت یونس گشت
آرایش هر چه در جهان مجلس گشت
خسرو مشرق جلال الدین که کرد
ذوالجلالش کامران مملکت
مصطفا گفتست چون آدم بعلم
نوح فهم آنگاه ابراهیم حلم
باز یحیی زهد و موسی بطش کیست
گر نمیدانی شجاع دین علیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.