دلبرم رسم خود چنین دارد
که دل دوستان غمین دارد
از پی یک حدیث دامن گیر
صد جواب اندر آستین دارد
حلقة زلف او ز بلعجبی
چرخ پیروزه در نگین دارد
زلف پرچین زنگی آسایش
حکم بر زنگبار و چین دارد
نز تواضع، ز سرکشی باشد
سر که پیش تو بر زمین دارد
نشود خود به کوی او نزدیک
هر که او عقل دوربین دارد
گرد کوی وی آنکسی گردد
که ملالش ز عقل و دین دارد
نخورد هیچ غم بهستی خویش
هر که دلدار نازنین دارد
تن مومین نپرورد چون شمع
هر که او جان آتشین دارد
برهاند ترا ز هستی خویش
عشق خود خاصیت همین دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوی آنکس که عقل و دین دارد
نان و گفتار گندمین دارد
دل و جانم یمین دین دارد
که به پاکیش در یمین دارد
کین و مهرش که آن مباد این باد
مزه زهر و انگبین دارد
علم او حجت فلک داند
[...]
دل آنکس که درد دین دارد
داغ انصاف بر جبین دارد
قاسمی یار آنکه دین دارد
هرکه دین داشت محض این دارد
هرکه سرپنجهای چنین دارد
مشت کژدم در آستین دارد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.