گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

دلبرم رسم خود چنین دارد

که دل دوستان غمین دارد

از پی یک حدیث دامن گیر

صد جواب اندر آستین دارد

حلقة زلف او ز بلعجبی

چرخ پیروزه در نگین دارد

زلف پرچین زنگی آسایش

حکم بر زنگبار و چین دارد

نز تواضع، ز سرکشی باشد

سر که پیش تو بر زمین دارد

نشود خود به کوی او نزدیک

هر که او عقل دوربین دارد

گرد کوی وی آنکسی گردد

که ملالش ز عقل و دین دارد

نخورد هیچ غم بهستی خویش

هر که دلدار نازنین دارد

تن مومین نپرورد چون شمع

هر که او جان آتشین دارد

برهاند ترا ز هستی خویش

عشق خود خاصیت همین دارد