گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

امید راحت از عالم ندارم

اگر شادیست ورغم هم ندارم

اگر افزون شود خرّم نگردم

وگر نقصان کند ماتم ندارم

همه عالم دمست و این عجبتر

که در عالم یکی همدم ندارم

پذیرفتم من از دست قناعت

که حاجت بر بنی آدم ندارم

نبینم روی شادی هرگز ارمن

دل خود را بغم خرّم ندارم

اگر بی بهره ام از کام گیتی

نصیب مهنت از کس کم ندارم

چرا گیرم غم صد ساله در پیش

کامید زندگی یک دم ندارم؟

 
 
 
عطار

سر مویی سر عالم ندارم

چه عالم چون سر خود هم ندارم

چنان گم گشته‌ام از خویش رفته

که گویی عمر جز یک دم ندارم

ندارم دل بسی جستم دلم باز

[...]

اوحدی

اگر صد چون تومیرد غم ندارم

که سر گردان و عاشق کم ندارم

جهان ملک خاتون

به دوران وصالت غم ندارم

به ریش هجر تو مرهم ندارم

مسلمانان به درد روز هجران

گرفتارم ولی همدم ندارم

که گوید حال زارم با تو هم باد

[...]

سلیمی جرونی

که یاری روز و شب جز غم ندارم

به غیر از خون دل همدم ندارم

رفیق اصفهانی

به عالم حاصلی جز غم ندارم

ولی یک جو غم از عالم ندارم

بجز غم در جهان همدم ندارم

ندارم خاطر خرم ندارم

چنان خو کرده ام با غم که کو غم (؟)

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رفیق اصفهانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه