نانیست درین جهان و آبی
از دیدۀ آدمی نهانی
نه گرسنه دیده روی این سیر
نه تشنه از آن دهد نشانی
اسمیست بمانده بی مسمّا
لفظیست از آن سوی معانی
این را صفتست لایذوقون
و آنرا سمتست لن ترانی
دانی که کدام نان و آبست؟
نان تو و آب زندگانی
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
نانیست درین جهان و آبی
از دیدۀ آدمی نهانی
نه گرسنه دیده روی این سیر
نه تشنه از آن دهد نشانی
اسمیست بمانده بی مسمّا
لفظیست از آن سوی معانی
این را صفتست لایذوقون
و آنرا سمتست لن ترانی
دانی که کدام نان و آبست؟
نان تو و آب زندگانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تأمل درباره حقیقت زندگی میپردازد. او میگوید که در این جهان هیچ نان و آبی واقعی از دید انسان پنهان است، و نه گرسنگی و نه تشنگی را میتوان به وضوح احساس کرد. شاعر به وجود کلماتی اشاره میکند که معنا و مفهوم واقعی ندارند و به نوعی در زندگی ما باقی ماندهاند. در نهایت، او از نوعی نان و آب صحبت میکند که نمایانگر زندگی واقعی و معانی عمیقتر است.
هوش مصنوعی: در این دنیا چیزی برای آدمی وجود ندارد که بتوان به آن تکیه کرد و حتی اشکی نیز در دل او پنهان است.
هوش مصنوعی: نه کسی که سیر است، به چهرهاش گرسنگی را میتوان دید و نه کسی که تشنه است، علامتی از آن را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که واژهای وجود دارد که معنی خاصی ندارد و تنها به خاطر صدا و شکلش باقی مانده است. این واژه به چیزی اشاره نمیکند و از دنیای مفاهیم فاصله دارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که گروهی از افراد (صفتی) طعم خاصی را تجربه نمیکنند و دستهای دیگر (سمت) به وضوح قادر به دیدن نیستند. به عبارت دیگر، برخی احساسات و تجربهها برای آنها ممکن نیست.
هوش مصنوعی: میدانی که چه چیزی برای تو ضروری و مهم است؟ نان و آب تو به معنای تأمین نیازهای زندگیات.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن جنگی مرد شایگانی
معروف شده به پاسبانی
در گردنش از عقیق تعویذ
بر سرش کلاه ارغوانی
بر روی نکوش چشم رنگین
[...]
ای چشم و چراغ آن جهانی
وی شاهد و شمع آسمانی
خط نو نبشته گرد عارض
منشور جمال جاودانی
بی دیده ز لطف تو بخواند
[...]
عشقست نشان بی نشانی
از خود چو برون شوی بدانی
ای غایت عیش این جهانی
ای اصل نشاط و شادمانی
گر روح بود لطیف روحی
ور جان باشد عزیز جانی
گفتی که چگونهای تو بیما
[...]
تا بشنیدم که ناتوانی
دلتنگ شدم چنانکه دانی
گفتم شخصی بدان لطیفی
افسوس بود به ناتوانی
افتاد ز هاتفی به گوشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.