گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
مسعود سعد سلمان

هر آن جواهر کز روزگار بستانم

چرا دهم به خس و خار ار نه بستانم

به دست چپ بدهم آن گهر که در یک سال

بهای صد گهر از دست راست بستانم

چو تیر هر جا ناخوانده گر همی نروم

[...]

سوزنی سمرقندی

ز هر بدی که تو دانی هزار چندانم

مرا نداند از آن گونه کس که من دانم

به آشکار بدم در نهان ز بد بترم

خدای داند و من ز آشکار و پنهانم

تن من است چو سلطان معصیت‌فرمای

[...]

مولانا

خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم

به خواب دوش که را دیده‌ام نمی‌دانم

ز خوشدلی و طرب در جهان نمی‌گنجم

ولی ز چشم جهان همچو روح پنهانم

درخت اگر نبدی پا به گل مرا جستی

[...]

سعدی

یکی یهود و مسلمان نزاع می‌کردند

چنان که خنده گرفت از حدیث ایشانم

به طیره گفت مسلمان: گر این قبالهٔ من

درست نیست خدایا یهود میرانم

یهود گفت: به تورات می‌خورم سوگند!

[...]

حکیم نزاری

بیا بیا صنما بیش از این مرنجانم

دمی به لطف دلم ده که بس پریشانم

چو بلبل از غم عشق تو تا به کی نالم

به دیده چند کشم خارت ای گلستانم

دو زلف شست تو بر هم شکست پیوندم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه