گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کلیم

ای کاش صد دل باشدم ای جان و دل قربان تو

چون سبحه یک یک بهره‌مند از کاوش مژگان تو

محراب ابروی ترا نازم که پیوسته در او

صفهای طاعت پیش و پس استاده از مژگان تو

جانا کجا داری خبر از اشک بی آرام ما

چون طفل بدخوئی چنین ننشسته در دامان تو

از تیغ بی زنهار تو یارب کدامین بیشتر

بر سینه من زخمها، یا کشته در میدان تو

شد خشکسال عافیت، تو تیرباران غمت

شاید دلم آبی خورد از آهن پیکان تو

زنجیر اگرچه سربسر چشمت بر من ننگرد

ازبس مکرر گشته ام در گوشه زندان تو

بر گریه ات یکره کلیم، آنشوخ اگر زد خنده ای

هر قطره گوهر می شود در دیده گریان تو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode