خوش آن غیرت که بیخود جانب دلدار میرفتم
دمی کز خویش میرفتم به کوی یار میرفتم
خوش آن خلوتسرا کز اتحاد حسن و عشق آنجا
تو از می مست میگشتی و من از کار میرفتم
وداع با به راه او پر و بالست سالک را
ز خود در پیش میبودم چو بیرفتار میرفتم
کنون گر گلستان در دامنم باشد نمیبینم
گذشت آن کز پی یک گل به صد گلزار میرفتم
به عزلت عادتی دارم که گر از گوشه خلوت
به گلزارم کسی بردی به پای دار میرفتم
نشانش را ز خود چون یافتم در جستجوی او
به گرد خویشتن گردیده چون پرگار میرفتم
دگر تقریب رفتن چون به بزم او نمیدیدم
برای پرسش آن نرگس بیمار میرفتم
کلیم از یاد کس رفتن اگر در دست من بودی
چون برق از خاطر این چرخ کجرفتار میرفتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هم اول کاش از کویت من افکار میرفتم
چو میرفتم زا جورت آخر و ناچار میرفتم
نیم مرغی که ارزم صحبت صیاد را ورنه
به پای خود به سوی دام از گلزار میرفتم
به کویت با کم از کس نیست آن مرغم که صدباره
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.