باز عید آمد بغل گیری مینا میکنم
از کجا یاری چو او خون گرم پیدا میکنم
پندگویان کهنه دیوارند و من سیلابشان
منعشان تا چند باید، رو به صحرا میکنم
همچو خار پا به جای خود کسی نگذاردم
با چنین طالع اگر در خاطری جا میکنم
خط دمید، اکنون از آن لب کام دل خواهم گرفت
شام چون شد روزه امید را وامیکنم
بس که بر هم خوردهام سررشته را گم کردهام
خاطر جمع از سر زلفت تمنا میکنم
بر سر خوان بلا تنها نخوردم رزق خود
یک برش زخم ترا قسمت بر اعضا میکنم
شیشه و ساغر کلیم از وضع من آزردهاند
این نه میخواریست قبض روح مینا میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شادی عید و دیدار مینا (معشوق) اشاره میکند و میگوید که هرگز نمیتواند کسی با ویژگیهای او پیدا کند. او در باره چالشهای زندگی و دلتنگیهایش صحبت میکند و ابراز میکند که با وجود مشکلات، خواستار محبت و نزدیکی به مینا است. شاعر احساس گمشدگی و آشفتگی میکند و به تصویر روحانیاش از مینا اشاره دارد که عید برای او به معنای تجدید امید و عشق است. او در نهایت از رنج و تألمی که عشق برایش به ارمغان آورده، میگوید و میفهماند که این مشکلات فراتر از میخواری است.
هوش مصنوعی: عید دوباره فرا رسیده و من در کنار مینا شادی میکنم. نمیدانم از کجا یاری مانند او را پیدا کنم که گرمای درونم را به من برساند.
هوش مصنوعی: سخنرانان قدیمی مانند دیوارهای بیروح هستند و من این دیوارها را با سیلاب خویش میشکنم. دیگر چه مدت باید به آنها گوش دهم؟ من به سوی دشت و آزادی میروم.
هوش مصنوعی: همانند خار، کسی را در زندگیام نگذاشتم و با چنین سرنوشتی اگر در دل کسی جا پیدا کنم، در خاطرش میمانم.
هوش مصنوعی: با شروع شب، از آن لب که مرا دل خوش میکند بهرهمند خواهم شد و وقتی شب فرا رسید، امیدهایم را کنار میگذارم.
هوش مصنوعی: به اندازهای دچار آشفتگی شدهام که دیگر نمیتوانم روند کارهای خود را پیدا کنم. اما با این حال، با خیال راحت از موهای تو خواستار محبت هستم.
هوش مصنوعی: در میانهی سختیها و مشکلات، من تنها از نعمتهای خود بهرهمند نشدم. بلکه قسمتی از درد و رنج تو را نیز بر دوش میکشم و به دیگران تقسیم میکنم.
هوش مصنوعی: شیشه و جامی که در دست دارم، به خاطر حال و روز من ناراحت هستند. این حالت من نشانهای از میخواری نیست، بلکه میخواهم روح خود را با نوشیدن می آشفته کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در سماع بیخودی چون دست بالا میکنم
کوچهها در رود نیل چرخ پیدا میکنم
با سویدای دل از سیر فلکها فارغم
گردش پرگار در مرکز تماشا میکنم
طور را گستاخی موسی بیابان مرگ کرد
[...]
ای طرب وجدی که باز آغوش گل وامیکنم
بعد سالی چون بهار این رنگ پیدا میکنم
چار دیوار توّهم سدّ راه شوق چند
کعبهای دارم به پیش، آهنگ صحرا میکنم
ساقی بزم نشاط امروز شرم نرگسی است
[...]
زآتش عشق تو در هرجا که مأوا میکنم
همچو بوی عود خود را زود رسوا میکنم
کمفضایی بین که مثل غنچه در گلزار دهر
همچو گل میپاشم از هم گر دلی وا میکنم
بیکسم چندانکه جسم خویش میکاهم چو نی
[...]
روزگاری شد که من تقلید دنیا می کنم
سینه پرشور و فغان سر پر ز سودا می کنم
اهل دنیا را درین دنیا تماشا می کنم
همچو موسی روی خود در طور سینا می کنم
طغرل از رمز لبت یک نکته افشا میکنم
شورشی در عرصه تحقیق برپا میکنم
حجتی من از خط لعلت هویدا میکنم
در میان شاعران ملک دعوی میکنم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.