بدام عشق تو بیدانه مبتلا شده ام
پرم مبند چو دل بسته مبتلا شده ام
جدا ز یاران، تار گسسته را مانم
که بینوا شده ام گر دمی جدا شده ام
چراغ اهل دلم، بیفروغم ار بینی
ز گرد محنت این کهنه آسیا شده ام
نه از ترحم، صیاد کرده آزادم
ز ضعف تن ز شکاف قفس رها شده ام
چو آبروی قناعت نمی برم ز طلب
بکوی عزلت بیمایه چون هما شده ام
همان بدیده جوهر شناس جا دارم
اگر ز مالش ایام توتیا شده ام
ز تیره روزی و آشفته خاطری پیداست
که کشته بسته آن طره دوتا شده ام
گدا شوند گر اهل طلب زننگ سئوال
من از گدائی میخانه پادشا شده ام
هما به تیر زنند استخوانم ار بخورد
چنین که من هدف ناوک بلا شده ام
ز دستگیر ، امیدم چنان بریده کلیم
که ناامید ز پا مردی عصا شده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوق است. او به نوعی در دام عشق گرفتار شده و از دوری معشوق رنج میبرد. شاعر خود را مانند گلی آسیبپذیر و بیبرگ میداند که به خاطر جدایی از یارانش، احساس تنهایی و بیکسی میکند. او از درون دچار محنت و غم است و نیاز به پشتیبانی و امید دارد. با وجود همه دردها، او مانند پرندهای آزاد با روحیهای قانع، به دنبال معنایی در زندگیاش میگردد. در نهایت، شاعر با کلمات زیبا و غمگین اشاره دارد که به رغم تمام ناامیدیها و مشکلات، عشق هنوز در دلش شعلهور است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو به شدت گرفتار شدهام. با دلم بازی نکن، چون مانند کسی که به زنجیر عشق افتاده، دردم را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: من مانند تار پارهای هستم که از دوستانم جدا افتادهام و به خاطر این جدایی، در غم و اندوه به سر میبرم.
هوش مصنوعی: اگر چراغ دلم را خاموش ببینی، بدان که به دلیل رنجها و سختیهای زندگی، به این حال و روز افتادهام.
هوش مصنوعی: من به خاطر رحم و دلسوزی دیگران آزاد نشدهام، بلکه از ضعف جسمانی و شکست قفس خود رهایی یافتهام.
هوش مصنوعی: من به خاطر حفظ آبروی خودم از دنبال کردن خواستهها و طلبها دوری میکنم، زیرا مانند پرندهای آزاد و بیغرض در گوشهای آرام نشستهام.
هوش مصنوعی: من هنوز هم از نظر فهم و شناخت خوب هستم، اگرچه به خاطر گذر زمان و تجربیات زندگی کمی دچار تغییر شدهام.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که از غم و اندوه درونی و پریشانی خاطر رنج میبرم، بهگونهای که دلباختهی موهای زیبای یک دختر شدهام.
هوش مصنوعی: اگر جویندگان حقیقت به در خانه من بیایند، من هم از گدایی در میخانه پادشاهی، سوال میکنم.
هوش مصنوعی: اگر هما (پرندهی افسانهای) به من تیر بزند، استخوانم را خواهد شکست؛ چرا که من به حدی درگیر سرنوشت ناگوار هستم که همچون هدفی برای بلاها شدم.
هوش مصنوعی: از دستگیری و یاری که انتظار داشتم، چنان ناامید شدهام که دیگر به هیچ چیز امیدی ندارم و به حالت کسی درآمدهام که برای راه رفتن به عصا نیاز دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منم که بیتو گرفتار صد بلا شدهام
به صد بلا ز فراق تو مبتلا شدهام
مگر به قوت ضعف بدن رسم جایی
چنین که در طلبت همره صبا شدهام
به درد و محنت بسیار من وسیله مپرس
[...]
سبک به چشم تو از شیوه وفا شدهام
سزای من که به بیگانه آشنا شدهام
کسی به خاک چو من گوهری نیندازد
به سهو از گره روزگار وا شدهام
ز خون شکوه دهانم پرست چون سوفار
[...]
به صد غبار درین دشت مبتلا شدهام
به دامن که زنم دست از او جدا شدهام
جنون به هر بن مویم خروش دیگر داشت
چه سرمه زد به خیالم که بیصدا شدهام
هنور ناله نیام تا رسم به گوش کسی
[...]
به صد بلا ز غمت گرچه مبتلا شدهام
هزار شکر که با درد آشنا شدهام
ز خار ما همه گل میدمد به دامن دشت
به جستجوی تو تا من برهنهپا شدهام
جدا ز گلشن کویت طبیب از حسرت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.