به دور خویش ز مینا حصار میخواهم
در آن میانه ترا در کنار میخواهم
به توبه نامه نمیشویَم از گُنَه که به حشر
به کف مسوده زلف یار میخواهم
چو چشم حسرتم افتد به تیغ ابروی دوست
یکیست عمر و شهادت دوبار میخواهم
به روی کار جهان رنگ دیگرم هوس است
درین چمن نه خزان نه بهار میخواهم
ستم بود که گل زخم مشکبو نشود
ز تار زلف تو یک بخیهوار میخواهم
غبار اخگر دل را به آب نتوان برد
نسیمی از سر زلف نگار میخواهم
به سیل اشک سپردم سرای هستیِ خویش
ز خود سفر چه کنم خانهدار میخواهم
غبار خاطر از آن میدهم به شِکوه برون
که خاک بر سر این روزگار میخواهم
به بادیه نبرم گر کلیم را چه کنم؟
برای مجنون شمع مزار میخواهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه می به جام و نه گل در کنار میخواهم
تبسمی ز لب لعل یار میخواهم
نیم ز رفتن گلهای بوستان غمگین
زمان حسن ترا پایدار میخواهم
چو گل برای تماشاییان دلتنگ است
[...]
ز من مپرس چه از روزگار میخواهم
چه چیز دارد، از او وصل یار میخواهم
ز لاله و گل این باغ، سادهلوحترم
که من طراوت ابر از غبار میخواهم
به جز زیان چه رسد ز آرزوی خویش مرا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.