نهال عشق که برگش غمست و بار افسوس
اگر ز گریه نشد سبز صد هزار افسوس
نیامدی و سیاهی ز داغها افتاد
سفید شد برهت چشم انتظار افسوس
میان گرد کدورت پدید نیست دلم
چه سازم آینه گم گشت در غبار افسوس
بآه و ناله میسر نمی شود وصلت
نسیم، رنگ ندارد زنوبهار افسوس
باشک ریزی رامم نشد چه چاره کنم
همیشه می رمد از دانه ام شکار افسوس
باین دو دیده ز حسنت چه می توان دیدن
هزار چشم نداریم صد هزار افسوس
ببوسه بازی او هر چه داشت باخت کلیم
نمی نشیند نقشش درین قمار افسوس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس عمیق غم و فقدان صحبت میکند. او به نهال عشق اشاره دارد که به خاطر فقدان معشوق، برگهایش غمگین و افسرده شده است. شاعر ابراز میکند که با گریه و اندوه نمیتواند عشق خود را زنده کند و سیاهی درد و غم بر زندگیاش سایه افکنده است. او به حالت انتظار و حسرت اشاره میکند و میگوید که در میان کدورتها، دلش گم شده است. حسرتهای او بیشتر میشود زیرا نمیتواند به وصال محبوب برسد و زیبایی را در دنیای اطرافش مشاهده کند. در نهایت، شاعر به قمار عشق و باختهایش اشاره میکند و میگوید که هیچ چیزی از این بازی باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: عشق همچون نهالی است که برگهایش غمگین و میوهاش افسوس است. اگر با اشک و غم آبیاری نشود، هرگز سبز نخواهد شد و صدها افسوس به جا میگذارد.
هوش مصنوعی: تو نیامدی و غم و اندوه مثل سایهای بر دلم نشسته و چشمانم به انتظار تو سپید و خسته شده است. افسوس که خبری از تو نیست.
هوش مصنوعی: در میان خشم و ناامیدی، قلبم چه کند، وقتی که مانند آینهای که در غبار پنهان شده، آرزوهایم گم شدهاند و حسرتی عمیق به دلم افتاده است.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به وصال، فقط با آه و ناله نمیتوان موفق شد. عشق مانند نسیم است و بدون تلاش و کوشش، زیبایی و طراوت آن، بیفایده خواهد بود. افسوس که گاهی بهار و زیباییها نیز رنگوبویی ندارند.
هوش مصنوعی: هرچه سعی میکنم که خود را مهار کنم و آرامش پیدا کنم، اما باز هم احساسات و آرامش از من دور میشود. افسوس که نمیتوانم از این وضعیت رهایی یابم.
هوش مصنوعی: با این دو چشم که از زیبایی تو میبینند، چه چیزی میتوان دید؟ هزار چشم هم داریم، اما افسوس که نمیتوانیم همه آن زیباییها را ببینیم.
هوش مصنوعی: بوسهای که او میزند، همه چیز را از دست میدهد و کلیم نمیتواند در این قمار، نقشش را ببینید. افسوس.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گذشت زندگی و، شد ز دست کار افسوس
نداد فرصت افسوس، صد هزار افسوس!
برفت عهد شباب و، همان علاقه بجاست
نکرده بند ز خود پاره، شد بهار افسوس
گذشت عمر و، نکردیم طاعتی هرگز
[...]
رسید یار و ندیدیم روی یار افسوس
گذشت روز و شب ما به انتظار افسوس
گذشت عمر گرانمایه در فراق دریغ
نصیب غیر شد آخر وصال یار افسوس
گریست عمری آخر ز بیوفائی چرخ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.