چشم جادوی تو در دلجویی اهل نیاز
هیچ کوتاهی ندارد عمر مژگانش دراز
رشته جان و رگ دل در خم مژگان اوست
هیچکس دیدی به یک مضراب بنوازد دو ساز
هرکسی سازی به ذوق خویشتن سر میکند
دل میان مطربان خوش کرده یار دلنواز
جامه دیوانگی بر قد هرکس راست نیست
از دوصد دیوانه یک تن نیست عریانی تراز
در قمار عشق بازی با تو نقشم خوش نشست
چون؟ نباشد اینچنین تو پاک بر، من پاکباز
از نشان خون ناحق کشتگان او را چه باک
بال گنجشک است فرش آشیان شاهباز
تا نبود این تاج زرین بر سرش آسوده بود
شمع افتاد از هوای سرفرازی در گداز
شعر اگر وحی است محتاج سخنفهمان بود
چون ممیز در میان نبود چه سود از امتیاز
بیشتر ما را کلیم آفت رسد ز ابنای جنس
شیشه از سنگست و از وی بیش دارد احتراز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشقا رو دیده از سنگ و دل از فولاد ساز
کز سوی دیگر برآمد عشقباز آن یار باز
عشق بازیدن، چنان شطرنج بازیدن بود
عاشقی کردن نیاری دست سوی او میاز
دل به جای شاه باشد وین دگر اندامها
[...]
صبر من کوتاه گشت از عشق آنزلف دراز
کو گهی با گل بسیر است و گهی با مل براز
تا ندیدم زلف او کژدم ندیدم گل سپر
تا ندیدم چشم او نرکس ندیدم مهره باز
آن همی آزار دم دل کش خریدارم بجان
[...]
ای سنایی کی شوی در عشقبازی دیده باز
تا نگردی از هوای دل به راه دیده باز
زان که عاشق را نیاز آن گه شفیع آید به عشق
کز سر بینش ز کل کون گردد بینیاز
نیست حکم عقل جایز یک دم اندر راه عشق
[...]
سعد دولت را بسعدالدوله بازآمد نیاز
هردو بهر بندگی در پیش استادند باز
هست با وی نیک ساز ایام از روی خرد
تا که خواهد بود چون با وی نباشد نیک ساز
باز چون رأی رفیع و همت سعد دول
[...]
گر نهای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز
گرچه صد ره مات گشتی مهره دیگر بباز
گرچه چون تاری ز زخمش زخمه دیگر بزن
بازگرد ای مرغ گرچه خستهای از چنگ باز
چند خانه گم کنی و یاوه گردی گرد شهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.