چشم جادوی تو در دلجویی اهل نیاز
هیچ کوتاهی ندارد عمر مژگانش دراز
رشته جان و رگ دل در خم مژگان اوست
هیچکس دیدی به یک مضراب بنوازد دو ساز
هرکسی سازی به ذوق خویشتن سر میکند
دل میان مطربان خوش کرده یار دلنواز
جامه دیوانگی بر قد هرکس راست نیست
از دوصد دیوانه یک تن نیست عریانی تراز
در قمار عشق بازی با تو نقشم خوش نشست
چون؟ نباشد اینچنین تو پاک بر، من پاکباز
از نشان خون ناحق کشتگان او را چه باک
بال گنجشک است فرش آشیان شاهباز
تا نبود این تاج زرین بر سرش آسوده بود
شمع افتاد از هوای سرفرازی در گداز
شعر اگر وحی است محتاج سخنفهمان بود
چون ممیز در میان نبود چه سود از امتیاز
بیشتر ما را کلیم آفت رسد ز ابنای جنس
شیشه از سنگست و از وی بیش دارد احتراز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و تاثیر عمیق چشمها بر دلها و احساسات انسانهاست. شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت مژگان و نگاه معشوق پرداخته و آن را با ساز و موسیقی مقایسه میکند. او به این نکته اشاره میکند که هر کس باید به ذوق و سلیقه خود ابراز وجود کند و نمیتواند به صرف دیوانه بودن، به عریانی و حقیقت برسد. همچنین در عشق، بازی و قمار را به تصویر میکشد و بر پاکی رابطهاش با معشوق تاکید دارد. در نهایت، شاعر به چالشهای زندگی و تفاوتهای موجود بین انسانها اشاره میکند و به عدم تفاوت واقعی بین شیشه و سنگ میپردازد، در واقع به این معنا که برخی افراد به ظاهر خوبند ولی در باطن تفاوتی با بدیها ندارند.
هوش مصنوعی: نگاه افسونگر تو همیشه به یاری نیازمندان میآید و هیچگاه از کمک کردن دریغ نمیکند؛ عمر مژگانش نیز بسیار طولانی است.
هوش مصنوعی: رشتهٔ زندگی و احساسات من به چشمان او وابسته است. هیچکس را ندیدهام که بتواند با یک ضربه یک ساز را به طرز زیبایی بنوازد، گویی دو ساز در کار است.
هوش مصنوعی: هر کسی بر اساس سلیقه و ذوق خود سازی مینوازد و دلش را در میان نوازندگان خوشپرده و دلنواز شاد میکند.
هوش مصنوعی: لباس دیوانگی به هر کسی به اندازه قد او نمیخورد؛ از میان دویست دیوانه، یک نفر هم نیست که به طور کامل عریان باشد.
هوش مصنوعی: در بازی عشق، من با تو نقشی خوشایند دارم. اما آیا چنین چیزی ممکن است؟ تو بیگناه و پاک هستی و من باختهی این عشق.
هوش مصنوعی: آشکار نیست که او به خون کسانی که ناحق کشته شدند اهمیت نمیدهد، چرا که او مانند گنجشکی است که در آشیان یک شاهین زندگی میکند و این، خود نشاندهنده تفاوت مقام و جایگاه آنهاست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که این تاج زرین بر سرش نبود، شمع در آرامش بود و از آرزوی بزرگی در حال ذوب شدن است.
هوش مصنوعی: این متن بیان میکند که اگر شعر به مانند وحی باشد، نیاز به افرادی دارد که به گفتار و معانی آن آگاهی داشته باشند. در غیاب چنین افرادی، تفاوتها و ویژگیهای آن شعر بیفایده خواهد بود. به عبارتی، درک و فهم درست از شعر بدون وجود فردی که بتواند آن را تمییز دهد، ارزشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: بیشتر ما از ناحیه انسانهایی که مانند خود ما هستند دچار آسیب و مشکل میشویم. شیشه از سنگ به وجود آمده است اما باید از سنگ دوری کرد، چرا که آسیبپذیریاش بیشتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشقا رو دیده از سنگ و دل از فولاد ساز
کز سوی دیگر برآمد عشقباز آن یار باز
عشق بازیدن، چنان شطرنج بازیدن بود
عاشقی کردن نیاری دست سوی او میاز
دل به جای شاه باشد وین دگر اندامها
[...]
صبر من کوتاه گشت از عشق آنزلف دراز
کو گهی با گل بسیر است و گهی با مل براز
تا ندیدم زلف او کژدم ندیدم گل سپر
تا ندیدم چشم او نرکس ندیدم مهره باز
آن همی آزار دم دل کش خریدارم بجان
[...]
ای سنایی کی شوی در عشقبازی دیده باز
تا نگردی از هوای دل به راه دیده باز
زان که عاشق را نیاز آن گه شفیع آید به عشق
کز سر بینش ز کل کون گردد بینیاز
نیست حکم عقل جایز یک دم اندر راه عشق
[...]
سعد دولت را بسعدالدوله بازآمد نیاز
هردو بهر بندگی در پیش استادند باز
هست با وی نیک ساز ایام از روی خرد
تا که خواهد بود چون با وی نباشد نیک ساز
باز چون رأی رفیع و همت سعد دول
[...]
گر نهای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز
گرچه صد ره مات گشتی مهره دیگر بباز
گرچه چون تاری ز زخمش زخمه دیگر بزن
بازگرد ای مرغ گرچه خستهای از چنگ باز
چند خانه گم کنی و یاوه گردی گرد شهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.