اجتناب از آهم آن مغرور خود سر میکند
پادشاهست احتراز از گرد لشکر میکند
بر تن غمپرور عاشق نشان بوریا
از برای خط زخمش کار مسطر میکند
ترک آسایش اگر لذت ندارد پس چرا
گل به آن نازکتنی از خار بستر میکند
دل ز سر قسمتم خون شد که در یک بوستان
این به سر گل میزند آن خاک بر سر میکند
عقل اگر داری به چشم کم مبین دیوانه را
یک تن اقلیم بیابان را مسخر میکند
مقصدی نایاب را در پیش دارد زلف او
از کنار عارضش راه کمر سر میکند
گر به خورشیدش بسنجم زین تلافی میسزد
مدعی را در وفا با من برابر میکند
گر ندامت دارم از شیرینسخن بودن به جاست
این شکر منقار طوطی را به خون تر میکند
دیدهٔ بیآب ما دارد کلیم از دل غبار
مفلس آری شِکوه دایم از توانگر میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر بناگوشت بلای خط که سر بر میکند
جزو جزو عاشق بیچاره ابتر میکند
سرو کز بالای خود در سر کند باد، آن مبین
آن نگر کِش باد پیشت خاک بر سر میکند
چند گویی پیشت آیم، وه که چون تو یوسفی
[...]
آنک از کان هر زرو گوهر که سر بر می کند
پیش دست کان یسارش خاک بر سر می کند
جود اوکی بحر اخضر را نپوشد هر نفس
جامه ی سیمابی موجش که در بر می کند
چون صبا از محمر اخلاق او دم می زند
[...]
هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر میکند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر میکند
با کمال خویشتن بینی، نمیدانم چرا؟
هر زمان آیینه را با خود برابر میکند
صورت ماهیت رویش نمیبیند کسی
[...]
باد عُنفت چشمه خور را مکدّر می کند
خاک پایت توتیا در چشم اختر می کند
ابر دست گوهرافشان تو در روز عطا
آستین آرزو پر درّ و گوهر می کند
قدّ تو بر هفت مسند چار بالش می زند
[...]
بوی گیسویت دماغ جان معطر میکند
دیدن رویت چراغ دل منور میکند
منعمی گر جامههای کهنه در پوشد گداست
خلعت فاخر فقیر انرا توانگر میکند
همتم از تاج فقر بایزیدی وادهمی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.