کسب کمال اهل جهان کسب زر بود
علامه آن بود که زرش بیشتر بود
نیک و بد زمانه بود کاش مثل هم
خارش بسر رسد گلش ار تا کمر بود
داد از نفس درازی این دل که همچو شمع
یک آه گرمش از سر شب تا سحر بود
خون شد دلم چو لذت آوارگی شناخت
تا در لباس موج گهر در سفر بود
ماه نوی که یکشبه باشد تمام عمر
در آسمان حسن هلال کمر بود
آن ناوک و هدف که بعید وصال هم
هرگز نمی رسند دعا و اثر بود
از هر مراد کامروا باد آنکه گفت
ترک مراد صندل هر دردسر بود
نیرنگ بین که آفت سالک ز تشنگیست
در آن رهی که نقش قدم چشم تر بود
یارب ز حال ما چه تواند بیان نمود
آن قاصدی که با تو زخود بیخبر بود
از دوستان رسد همه آفت بدوستان
چشم گهر سفید ز آب گهر بود
آورده ام به پیش ز آوارگی کلیم
راهی که خضرش از پی راه دگر بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان فلسفی و عرفانی درباره کمال و طمعهای دنیوی میپردازد. شاعر میگوید که تلاش برای رسیدن به کمال در این دنیا همانند دستیابی به زر و ثروت است، اما در عین حال بر این نکته تأکید میکند که دنیای خوب و بد باید به یک اندازه باشد. او به تفسیر درد و رنجهای دل و اثر دعاهای ناامیدکننده اشاره میکند و به ناامیدی از وصال محبوب و آرزوهای دوردست میپردازد. شاعر به تلخی به عواقب دوستیهای مصلحتی و آفتهایی که ممکن است بر سر راه سالک باشد نیز اشاره دارد. او زوایای عاطفی و روحانی زندگی را به تصویر میکشد و در نهایت نشانههایی از راهیابی به حقیقت و کمال را متذکر میشود.
هوش مصنوعی: دستیابی به کمال برای همه انسانها مانند به دست آوردن طلاست، و علامت این کمال در افرادی مشخص میشود که دارای طلا یا دارایی بیشتری هستند.
هوش مصنوعی: زمانه هم نیکوست و هم بد، ای کاش همهی چیزها مثل هم باشند. اگر هم به مشکل بر بخورند، امیدوارم مشکلات به اندازهای باشند که گلبرگها تا کمر هم خارش نزنند.
هوش مصنوعی: این دل به شدت در حال ناراحتی است و مانند شمعی که در حال ذوب شدن است، به آرامی و در سکوت، حسرت و زاری خود را از شب تا صبح به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: دل من به حال اندوه و غم و درد تبدیل شد، زیرا درک کردم که آوارگی و بیخانهگی چه لذتی دارد. تا زمانی که در سفر بودم و همچون مروارید درون امواج قرار داشتم.
هوش مصنوعی: ماه نو که فقط یک شب در آسمان میدرخشد، در تمام عمر خود زیبایی و حسنش مانند هلال کمر است.
هوش مصنوعی: آن تیر و هدفی که رسیدن به آن به عشق یا وصال ناممکن است، تنها نتیجه دعا و اثر آن است.
هوش مصنوعی: هر کسی که توانسته باشد به خواستههایش برسد، باید بداند که افرادی هستند که از خواستههای خود دست میکشند و در زندگی معنای دیگری را جستجو میکنند.
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن که در مسیر سلوک، گمراهی ناشی از تشنگی وجود دارد، در حالی که در این راه، نشانهها و آثار قدم افراد بصیر و آگاه باید پیش روی تو باشد.
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، حال ما را چه کسی میتواند بگوید، آن فرستادهای که از حال خود بیخبر است و هیچ اطلاعاتی ندارد؟
هوش مصنوعی: آفت به دوستان از خودشان برمیخیزد، همانطور که چشمهای زلال و روشن از آب صاف و خالص سرچشمه میگیرند.
هوش مصنوعی: من به خاطر آوارگی و سختیها، راهی را آوردهام که خضر، آن را برای رسیدن به آرزوها و مقاصد دیگر انتخاب کرده بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا آفتاب چرخ چو زرین سپر بود
تا خاک زیر باشد و گردون زبر بود
تا ابر نوبهار مهی را مطر بود
تا در زمین و روی زمین بر، نفر بود
از دست دوست هر چه ستانی شکر بود
وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود
دشمن گر آستین گل افشاندت به روی
از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود
گر خاک پای دوست خداوند شوق را
[...]
ایدوستان بکام دلم نیست روزگار
آری زمانه دشمن اهل هنر بود
رسمیست در زمانه که هر کم بضاعتی
رتبت بسیش ز اهل هنر بیشتر بود
دریا صفت که منصب خاشاک اندرو
[...]
مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود
طاووس را چه حاجت مشاطه گر بود
با سایه همرهی نکنم شب بکوی تو
صاحب نظر ز سایه خود بر حذر بود
گر سیل خون ز دیده فشانیم دور نیست
[...]
ای بلهوس که آمده میهمان وعظ
وقتی بیا که زهر بکامت شکر بود
پژمرده دل زبان نگشایم بموعظت
شمشیر رامقابله باجانور بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.