زان چشم ندیدم که نگاهی بمن افتد
بیمار عجب نیست اگر کم سخن افتد
نزدیک بآسیب چنانم که پس از مرگ
از شمع مزار آتشم اندر کفن افتد
دل رنگ ندارد زتو چون داغ ز لاله
داغست همان گر بتو هم پیرهن افتد
حاشا که دل از توبه پشیمان شود اما
هر کس دم آبی خورد آتش بمن افتد
ای جیب و کنار دگران را گل و با من
ناسازتر از خار که در پیرهن افتد
یوسف چو ز آسیب محبت بچه افتد
یعقوب چه نالد که به بیت الحزن افتد
غافل نشوی از نگه باز پسینش
بیمار غمت را چو زبان از سخن افتد
در دل بدل حب وطن مهر غریبی است
خوش وقت کلیم ار به بهشت دکن افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دلتنگی و غم عشق سخن میگوید. او اشاره میکند که چشمی به او نمیافتد و طبیعی است که در دل چنین کسی کمتر سخن بگوید. او به آسیب و درد شدیدی که در اثر عشق متحمل شده اشاره میکند و میگوید که این درد به اندازهای است که پس از مرگ هم آتش آن در کفن او باقی خواهد ماند.
شاعر احساس میکند که دلش به خاطر داغ عشق رنگی ندارد و مانند داغ لاله است. او توبهاش را فراموش نمیکند اما از کسی که بویی از عشق میبرد، خطر آتش عشق به او میافتد.
شاعر به تنهایی خودش اشاره میکند و میگوید که حالش به اندازهی خاری است که در پیراهنش افتاده. در ادامه به داستان یوسف و یعقوب اشاره میکند و میگوید که جدایی از محبوب، غمگین کننده است.
او همچنین از نگرانی دربارهی غم و درد خود میگوید و در پایان از مهر وطن و خوشبختی در بهشت دکن سخن میگوید. این شعر به خوبی احساسات عاشقانه، غم و تنهایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: از آن چشمی که به من ننگرد، عجیب نیست که کلامی هم از من نرود.
هوش مصنوعی: احساس میکنم که به آسیب و زخم نزدیک هستم، بهطوری که بعد از مرگ، آتش در کفن من میافتد و مانند شمع در مزار روشن میشود.
هوش مصنوعی: دل من رنگ و رویی ندارد چون داغ لالهای که سوخته است، همینطور اگر پیراهن تو هم به من بیفتد، تاثیری بر من نخواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس توبه و پشیمانی اشاره دارد. شاعر میگوید که هرگز دل او از توبهاش پشیمان نمیشود، اما اگر کسی که به او نزدیک است و از او آبرو میخورد، به او آسیب برساند، او را به شدت مورد خشم قرار خواهد داد. این نشاندهنده حساسیت شاعر به روابط و وفاداری است.
هوش مصنوعی: ای جیب، تو در کنار دیگران پر از زیبایی و گل هستی، اما من مانند خار در پیرهن خود، با تو ناسازگارم و احساس خوبی ندارم.
هوش مصنوعی: وقتی یوسف به خاطر محبت و عشق دچار زحمت و درد میشود، یعقوب چه احساسی خواهد داشت وقتی که به گریه و اندوه میافتد؟
هوش مصنوعی: فریب نگاه آخری او را نخور؛ زیرا بیتوجهی به درد و غمت، همچنان که زبانت از گفتن باز میماند، میتواند مشکلساز باشد.
هوش مصنوعی: در دل عشق به وطن، حس غربت و تنهایی زیبایی دارد. اگر کلیم (شاعر) در سرزمین دکن به بهشت برود، حس دلتنگی او کاهش مییابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون طرّه عنبر شکنش در شکن افتد
از سنبل تر سلسله بر نسترن افتد
دانی که عرق بر رخ خوبش بچه ماند
چون ژاله که بر برگ گل یاسمن افتد
کام دل شوریده ز لعل تو برآرم
[...]
گر سایه آن ماه به سوی چمن افتد
از رشک قدش لرزه به سرو سمن افتد
صد چشمه آب خضر از خاک برآید
هر جا که لعابی به زمین زآن دهن افتد
رفت از سر کوی تو دل از دست رقیبان
[...]
ای کاش پی قتل من آن سیم تن افتد
شاید که نگاهش گه کشتن به من افتد
صد تیشه بباید زدنش بر دل هر سنگ
تا سایهٔ شیرین به سر کوه کن افتد
واقف شود از حالت دلهای شکسته
[...]
گر نیمشبی مست در آغوش من افتد
چندان به لبش بوسه زنم کز سخن افتد
صد بار به پیش قدمش جان بسپارم
یکبار مگر گوشه چشمش به من افتد
ای بر سر سودای تو سرها شده بر باد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.